کلمه تعریف اصطلاحات برگزیده در صنعت خودرو
A  
ABAT-VENT  شيشه جلوي كم ارتفاع و يا بر آمدگي باد شكن در اتومبيلهاي Speedster
ABAXIAL ساختمان خارج محور
ABC:Active Body Control سيستم هيدرو الكترونيكي مرسدس بنز كه جلوي خوابيدن بدنه اتومبيل به چپ و راست و جلو و عقب را ميگيرد. (در پيچها و هنگام ترمز اين سيستم كمك بسياري به پايداري اتومبيل دارد)
ABS:Anti Blocker System سيستم الكترونيكي كه قفل كردن چرخها را در هنگام ترمزهاي شديد و ترمز روي سطوح لغزنده از قبل توسط سنسورها پيش بيني كرده و با شل و سفت كردن ديسكها در ميليونومهاي ثانيه باعث ميشود چرخها حداكثر چسبندگي را داشته باشند و بدين ترتيب در سختترين شرايط نيز حاكميت فرمان دست راننده باشد.اين سيستم در ترمزهاي آني نيز اجازه فرار از برخورد را نيز به راننده ميدهد و امروزه بسياري از توليد كنندگان اتومبيل انرا به صورت استاندارد روي محصولات خود ارائه ميدهند و بعضي ميز با درخواست مشتري آنرا روي اتومبيل خريدار نصب ميكنند.
AC:air condition  ايركانديش، كولر. شبيه به يخچال كار ميكند ,توسط يك كمپرسور ماده گازي تحت فشار قرار گرفته گرم و تبديل به مايع شده و سپس سرد ميشود. بعد از بخار شدن سريع خنك ميشود.براي كاركرد كمپرسور مصرف سوخت اتومبيل كمي افزايش ميابد.
ACC:Adaptive Cruise Control  سيستم كه در ترافيك فاصله و سرعت اتومبيل را با اتومبيلهاي ديگر تنظيم ميكند.بخصوص اين سيستم مانع تاثير گذاري منفي وسايل نقليه بار بر بر ايمني جاده و ترافيك ميشود. DaimlerChrysler سيستم ديگري را پيشرفت داده كه علاوه بر اين فاصله را با خطوط جاده نيز تنظيم ميكند. 
Acceleration شتاب
Active Safety  تمام اجزايي كه ايمني اتومبيل را بالا ميبرند. مانند ABS , ESP , لاستيكها , ترمزها , شكل آيروديناميك اتومبيل و …
ADB:Automatische Differantial Bremse نوعی دیفرانسیل الکتریکی قفل دار 
ADEZYON  نيروئي كه باعث به هم چسبيدن مايعات و يا مواد به هم ديگر ميشود. 
AERODINAMIK  علم جريان هوا يا همان علم باد كه براي اتومبيلها خيلي مهم است چون با مقاومت كم در برابر هوا مصرف بنزين هم كاهش ميابد.بهترين مقدار مقومت در برابر هوا براي اتومبيلها cw=0,26 ميباشد و آيروديناميك بد اتومبيلهاي SUV هم تا 0.45 ميتواند باشد.
AFS : Active Fahrwerks Stabilierung در اصل همان كار ABC را انجام ميدهد.اين سيستم در Citroen Xantia  مورد استفاده قرار گرفته است.
Air Filter  فيلتر هوا. با عبور هواي ورودي به موتور از داخل اين فيلتر كه از معمولا از جنس كاغذ مخصوصي ساخته شده جلوي ورود ذرات و گرد و خاك به موتور گرفته ميشود تا تحت اثر اين ذرات در موتور ساييدگي ايجاد نشود و همچنين حرارت هواي ورودي تنظيم ميشود و صداي مكش هوا نيز تا حد زيادي كاهش ميابد. 
Air Flow Meter  در داخل هواكش دريچه اي وجود دارد كه به نسبت شدت جريان هوا باز و بسته ميشود و ECU نيز متناسب با اين ميزان پاشش سوخت را مشخص ميكند. 
AIRBAG  كيسه هوا. وقتي تصادف روي ميدهد با اعلام سنسورها كيسه هاي هوا باز شده و جلوي وارد آمدن ضربات ناشي از تصادف را به سرنشينان ميگيرند.كيسه هوا. در برخوردها و تصادفات حداكثر محافظت و ايمني را براي سرنشينان تامين ميكند. 
ALB:Anti Lock Brakes نوع ساده و اوليه سيستم ABS. سيستم ترمزي كه در هنگام كشيده شدن لاستيكها بر روي زمين با ريتم مشخصي ترمزها را گرفته و ول ميكند.
AMPERMETR  ابزار اندازه گيري و نشان دهنده ميزان جريان ورودي و خروجي باطري. 
Anti Freez ضد يخ. مايعي كه از 50% گليكول و 50% آب تشكيل شده.در هواي سرد آب داخل رادياتور يخ زده و به سيستم خنك كننده آسيب برساند.با اضافه كردن ضد يخ به آب رادياتور ميتوان از يخ زدگي جلوگيري كرد.درضمن مانع مانع ايجاد زنگ و رسوب در داخل رادياتور و سيستم خنك كننده موتور ميشود. 
Aqua planning عبور اتومبيل از آب بطوري كه لاستيكها با زمين تماس نداشته باشند و آب از زير پروفيل لاستيك خارج نشده بلكه به اطراف پخش شود.
ASC+T:AutomatischeStabilitats Control+Traktion سيستم كه از سوي BMW مورد استفاده قرار گرفته و وضعيت چرخهاي عقب را به طور دائم تحت نظر دارد.وقتي چرخهاي عقب بلغزند يا چسبندگب خود را از دست بدهند ASC+T عمل كرده و ترمزها و موتور را به نحوي كنترل ميكند كه اتومبيل از مسير خارج نشود.
ASR:Anti-Schlupf-Regelung  سيستم كنترل آنتي پاتيناژ.سيستم كه جلوي هرز گردي چرخهاي محرك را ميگيرد و بدين ترتيب باعث حفظ پايداري ميشود.اين سيستم به دو نحو ميتواند كار كند : يا به صورت الكترونيكي قدرت موتور را كاهش ميدهد و يا بر روي چرخي كه هرز گردي ميكند ترمز اعمال ميكند.ASR نام مخفف اين سيستم است كه از سوي مرسدس بنز مورد استفاده قرار ميگيرد و و برايTraction Control از سوي توليد كنندگان مختلف نامهاي مختلفي استفاده ميشود.مانند ETC , TC و TSC. 
ATF روغن گيربكس اتوماتيك.براي فرمان هيدروليك نيز ميتواند مورد استفاده قرار گيرد.
AUTODIMMING  شكست نور توسط آينه داخل اتومبيل. كه با سياهتر شدن آينه و پخش نور , نور بالاي ماشين عقب باعث ناراحتي و كاهش ديد و مزاحمت راننده اتومبيل جلويي نميشود.
AWD:All Wheel Drive  نام مخفف اتومبيلهاي چهار چرخ محرك 
AWS:All Wheel Steering سيستمي كه فرمان ميتواند هر 4 چرخ را يك جا كنترل كند. 
ستون A  ستون در جلوي قسمت وسط بدنه اتومبيل كه سقف روي اين ستون است و داخل آن عناصر ايمني غير فعال تعبيه شده.
B  
BAS سيستمي كه در ترمزهاي آني فشار داخل هيدروليك ترمز را زياد كرده و باعث پخش يكسان قدرت ترمز به چرخها ميشود
benzene  بنزين.هيدرو كربني كه از نفت خام بدست مي آيد و در اتومبيلهاي با موتور بنزيني به عنوان سوخت مورد استفاده قرار ميگيرد و بفرمولC6H6 
BI-LITRONIC نام اختصاري مورد استفاده BOSCH براي چراغهاي Xenon.
BI-XENON  امروزه چراغهاي BI-XENON پيشرفته ترين و قويترين نوع چراغ هستند.در اين چراغها براي نور پائين و بالا 2 چراغ جدا استفاده ميشود.چون طول موج و به عبارتي رنگ اين چراغها شبيه نور خورشيد است. در شب باعث نارحتي چشم ساير رانندگان نميشود و بازتاب را به حداقل ميرساند. نوري كه از داخل گاز XENON عبور ميكند توسط لنز متحرك 70 ميلي متري بازتاب شده و تاثير نور بالا را ايجاد ميكند.
BLOW-BY  نام گازهايي كه در زمان احتراق به پيستونها ميروند.
BOXER MOTOR  موتور باكسر. موتوري كه سيلندرهاي آن در يك راستا يعني با زاويه 180 درجه باشند.
Brake Disk Wiping  پاك كننده ديسك ترمز. در هنگام بارش شديد باران روي ديسك را يك لايه نازك آب ميگيرد , اين سيستم با ايجاد تماس بسيار خفيف لنت ترمز با ديسك با فواصل مشخص سطح ديسك را تميز ميكند.بدين ترتيب تاخيري در عكس العمل ترمز ايجاد نميشود.
C  
CABRIO  اتومبيلهايي كه 2+2 نفر گنجايش سرنشين داشته و روي اتومبيل باز شونده باشد. 
CAN : Controller Area Network شبكه رابط بين سيستم مركزي كنترل اتومبيل (ECU) و سيستم كنترل محيطي اتومبيل (ABS , AIRBAG , كولر ….) 
Catalyzetor  يكي از قطعات اگزوز كه ميزان گازهاي آلوده كننده محيط زيست را كاهش ميدهد.
CBC : Cornering Brake Control سيستمي كه همرا ESP كار ميكند و در بسياري از اتومبيلهاي BMW مورد استفاده است و جزو سيستمهاي ايمني فعال محسوب ميشود. وظيفه CBC حفظ پايداري اتومبيل در هنگام ترمز در پيچ است. چون در پيچ سرعت چرخهاي داخل و خارج پيچ با هم متفاوت هستند پس بايد فشار ترمز اين چرخها هم تفاوت داشته باشد. CBC توسط سنسورهاي خود سرعت هر چرخ را حساب كرده و ميزان فشار ترمز را رباي هر چرخ مشخص ميكند.
CC : Cubic Centimetre سانتيمتر مكعب. حجم موتور اتومبيلها با اين واحد بيان ميشود. حجم موتور مساحت بين بالاترين نقطه حركت پيستون (محل قرار گيري سوپاپها) و پايينترين نقطه حركت پيستون ( پايين سيلندر) در داخل سيلندر است. 1CC برابر 16 Cubic Inch است.
CDI  كمپاني Daimler-Chrysler اتومبيلهاي ديزل مرسدس بنز را به اين نام ميخواند.CDI محفف Common Rail Diesel Injection System است.
Ceramic  ماده اي سبك است كه در Porsche Turbo و Mercedes CL 55 AMG براي ساخت ديسكهاي ترمز مورد استفاده قرار گرفته است.از آوانتاژهاي ديسكهاي سراميكي مقاومت آنها در برابر ساييدگي است كه حدودا 300000 كيلومتر عمر ميكنند و همچنين نسبت به ديسكهاي معمولي 60 درصد سبكتر هستند. 
Clutch  تفاوت مشخص بين گيرباكسهاي اتوماتيك و دستي (manual) در كلاچ است.كلاچ اتصالي قابل جدا سازيو كه رابط انتقال قدرت بين موتور و گير باكس است.براي حركت اوليه اتومبيل ابتدا كلاچ گشتاوري را كه از موتور ميگيرد را به شفت اصلي گيرباكس (كه به صورت استاتيك ثابت است) ميرساند.همچنين در زمان تعويض دنده ها انتقال نيرو بايد قطع شود كه كلاچ اين كار را انجام ميدهد.
CO  گاز كربن مونو اكسيد كه در هنگام احتراق ناقص سوخت ايجاد شده و گازي مضرر است.
Compressor  كاري شبيه به توربو نجام ميدهد ولي قدرت خود را از موتور ميگيرد.پمپي كه فشرده كننده هوا يا مايع كولر است.Jaguar , مرسدس و ساير توليد كننده گان براي افزايش قدرت از كمپرسور استفاده ميكنند.موتور براي به كار انداخت كمپرسور كمي بيشتر وخت مصرف ميكند.
COUPE  اتومبيلهايي كه بين ستون A و C سقف فلزي دارند و فضايي براي 2+2 نفر و در بعضي موارد تعداد بيشتري سرنشين دارند.
CRS :Common Rail System  براي موتورهاي ديزل ساخته شده و سيستمي است كه با فشار بيشتري پاشش ميكند .و تفاوت اصلي آن با ساير سيستمها اينست كه عمليات ايجاد فشار و پاشش جدا از هم انجام ميشود. اين سيستم باعث كاركرد بهتر و مرتب و كارايي بيشتر و كاهش صداي موتورهاي ديزل ميشود.
CRUISE CONTROL  سيستم ثابت كننده سرعت
Cryogen Tank  تا منفي 253 درجه سانتيگراد از هيدروژن مايع محافظت ميكند.بايد خيلي خوب عايق بندي شده باشد در غير اينصورت در يك روز 2 درصد ظرفيت مخزن سوخت كم ميشود.
Cubic Inch  اينچ مكعب. يك Cubic Inch برابر 16.3870641 سانتي متر مكعب(CC) است. اين واحد در گذشته براي اندازه گيري حجم موتور توسط انگليس و آمريكا استفاده ميشد.
CVT :Constantly Variable Transmission گيرباكس با نسبت متغيير. اين گيرباكس در دهه 50 توسط يك هلندي به نام Van Doorne ساخته شد. در اين گيرباكسها فقط يك نسبت شروع و پايان وجود دارد و وابسته به دور موتور و سرعت اتومبيل نسبت انتقال تغيير ميكند.
CVVT :Continuously Variable Valve Timing تكنولوژي زمان متغيير سوپاپ .Volvo, Kia و Hyundai اين سيستم را به اين نام معرفي ميكنند.اين سيستم توسط كمپاني هاي مختلف با اسامي متفاوت مورد استفاده قرار گرفته و استفاده از آن تا حد زيادي گسترش يافته و مرسوم شده است.اين سيستم كنترل موتور با زمان باز شدن سوپاپها را با توجه به سرعت و ميزان بار اتومبيل تغيير ميدهد و بدين ترتيب كارايي موتور را بالا برده و ميزان گازهاي مضرر خروجي از اگزوز را كمتر ميكند.
CW ضريب اصطكاك(مقاومت) در برابر هوا. ميزان مقاومت اتومبيل در برابر هوا.
cylinder  سيلندر مهمترين قسمت موتور است كه داخل آنها پيستونها قرار ميگيرند و محفظه احتراق را به وجود مي آورند.
D  
D4  نام اختصاري موتورهاي 4 سيلندر بنزيني تويوتا. 
D4D  نام اختصاري موتورهاي 4 سيلندر ديزل تويوتا.
DATENBUS  تمام قسمتهاي الكترونيك به هم وصل شده و از يك مركز دستور بگيرند.از اين فن آوري در مرسدس بنز CL نيز استفاده شده.
DE DION SYSTEM  در سيستم DE DION آكس ثابت و كمك فنر مستقل به صورت پيچيده اي به هم وصل ميشوند. 
Deflector  به قطعات پلاستيكي يا فلزي گفته ميشود كه در اتومبيلهاي سواري دور چرخها و در وسايل نقليه تناژ بالا روي كابين راننده و روي قسمت بالاي درها براي بهبود آيروديناميك و سهولت عبور جريان هوا قرار داده شده اند.
Detention  به نا منظم كار كردن موتور (نا منظم شدن احتراق) بعد از احتراق تركيب سوختي توسط جرقه شمع گفته ميشود.
DI : Direct Injection تزريق مستقيم سوخت در موتورهاي ديزل و بنزيني كه بدين شكل احتراق بهتر ميشود.يكي از مشكلات موتورهاي ديزل صدايي است كه در زمان احتراق ايجاد ميشود و Audi با استفاده از اين روش تركيب هوا و سوخت بهتري توليد كرد و تا حدي اين مشكل را برطرف ساخت.
Differential  ديفرانسيل. در يك آكس دور چرخها را متعادل ميكند به خصوص در پيچها كه دور چرخها با هم متفاوت است.
Differential lock قفل ديفرانسيل. در زمان از دست دادن چسبندگي يكي از چرخهاي محرك جلوي هرز گردي آن چرخ را گرفته و باعث بهبود پايداري و همچنين چسبندگي ميشود.محبوبترين نوع آن قفل ديفرانسيل مركزي است كه اگر يك چرخ هرز گردي كند از چرخهاي جلو يا عقب حركت ادامه پيدا ميكند. 
DIN :Deutsches Institut für normung استاندارد اندازه گيري آلمان.
Distributor  دلكو , يكي از قطعات سيستم برقي كه جريان برق ولتاژ بالا را به صورت تنظيم شده به شمعها ميفرستد.
DOHC :Double Over Head Camshaft  موتوري كه در بالا دو ميل بادامك داشته باشد (و احتمالا 16 سوپاپ و 4 سيلند داشته باشد)
DOT كد استانداردي كه از سوي اداره حمل و نقل آمريكا (US Departmant of Tarnsportation) براي روغن ترمزهاي هيدروليك تعيين شده است.در بازار سه نوع روغن ترمز DOT3, DOT4, DOT5 وجود دارد. شماره DOT بزرگتر نشان دهنده بيشتر بودن دماي جوش روغن ترمز و در نتيجه كيفيت بهتر آن است. 
DSC  نام سيستم ESP ( سيستم پايداري الكترونيكي) در BMW.
DSP :Dynamic Shift program  گيرباكس اتوماتيك هوشمندي كه متناسب با نحوه رانندگي دنده تعويض ميكند
DSTC :Dynamic Stability and Traction Control اين سيستم همراه با سيستمهاي ESP (پايداري الكترونيكي) و ASR كار ميكند و ولوو آنرا DSTC ناميده است. 
DUMMY  ماكتهاي انساني از جنس پلاستيك كه در تستهاي تصادف مورد استفاده هستند. بر روي اين ماكتها سنسورهاي متعددي قرار گرفته و بدين ترتيب ميزان و نقاط آسيب احتمالي انسانها در تصادفات واقعي محاسبه ميشود. 
Dynamometr  داينامو متر , وسيله اي كه قدرت موتور را اندازه ميگيرد.
E  
EBD-EBV سيستم الكترونيكي تقسيم نيروي ترمز. 
ECE :Economic Commission for Europe   
ECOTEC  موتور ساخته شده توسط OPEL كه به معني اقتصادي , اكولوژي و تكنولوژي است. 
EDC : Electronic Diesel Control  سيستم كنترل موتورهاي ديزل انژكتوري. 
EDLS  قفل الكترونيكي ديفرانسيل. 
E-gaz  ارتباط الكتريكي بين موتور و پدال گاز.
EHB  سيستم ترمز الكتونيكي كه در حال حاضر روي اين سيستم تحقيق مي شود.
EMV  چگونگي عملكرد سيستم برق خودرو در محيط هاي الكترو ماگنتيك. عملكرد واقعي سيستم برق خودرو در محيطهاي برق فشار قوي تست ميشود.
EON:Enhanced Other Net تبادل اطلاعات ترافيك 
EPS : Elektro Power Steering سيستم فرمان هيدروليك با موتور الكتريكي. 
ESP : Electronic Stability Program . سيستم پايداري الكترونيكي (و يا بهتر از آن سيستم ضد ناپايداري كه جلوي از كنترل خارج شدن اتومبيل را ميگيرد) . اساس كار اين سيستم اينست كه از سيستم ترمز براي كنترل و هدايت اتومبيل استفاده شود. سيستمهاي آنتي بلوكه ABS و سيستم آنتي پاتيناژ در زمينهاي لغزنده TSC ستونهاي سيستم ESP هستند.سنسوري كه به فرمان متصل شده هماهنگي بين ميزان چرخش فرمان و جهت حركت اتومبيل را كنترل ميكند. در صورت عدم تناسب , ESP سريع وارد عمل شده و ابتدا ميزان انتقال نيروي موتور به چرخها را كاهش ميدهد.اگر باز هم اتومبيل در كنترل راننده نباشد روي چرخها مستقل از هم ترمز اعمال ميشود. اين عمل تا زماني كه اتومبيل تحت كنترل راننده در آيد و در مسير دلخواه راننده حركت كند ادامه مي يابد. 
ETC : Electronic Traction control  کنترل پاشش الکتریکی
ETS : Electronic Stability System سیستم پایداری الکترونیکی
EURONCAP:uropean New Car Assessment Programme  در سال 1997 تاسيس شد.موسسه اي كه بسياري از اتومبيلهاي توليد شده در اروپا را تست تصادف ميكند و با توجه به نتايج تست تصادف به اتومبيل امتياز ستاره داده ميشود كه در حال حاضر حداكثر امتياز 5 ستاره است.
F  
FACE LIFT  زيبا سازي ظاهر بيروني اتومبيل (بزك اتومبيل) 
FADING  تضعيف عملكرد ترمز اتومبيل در نتيجه داغ شدن لنتهاي ترمز. مشكلاتي مانند , ضرورت محكم تر فشار دادن پدال ترمز و طولاني شدن نقطه ترمز گيري پدال نيز در اين وضعيت به وجود مي آيد.
FAN  به طور متوسط 70% سوخت مورد استفاده موتور تبديل به گرما ميشود. وظيفه خنك كردن موتور نيز همراه سيستم خنك كننده آبي با FAN (پروانه) است. آب حرارت موتور را جذب كرده و حرارت خود آب بالا ميرود. اين آب وقتي از داخل رادياتوري كه در جلوي اتومبيل است عبور ميكند خنك ميشود. اگر حرارت آب بيش از حد مجاز بالا رود ترموستات FAN را كه روي رادياتور نصب شده به كار مي اندازد تا حرارت پائين آيد.
FIS  نمايشگر اطلاعات كه اطلاعاتي مانند مسافت پيموده شده , متوسط سرعت , ميزان مصرف سوخت و دماي بيروني را نمايش ميدهد.
FLOATING CAR DATA  اطلاعاتي كه از اتومبيل در حال حركت فرستاده ميشود. 
FPS سيستم جلوگيري از آتش سوزي در اتومبيل.
FSI  موتورهاي direct injection (پاشش مستقيم سوخت) توليدي توسط گروه Volkswagen. بزرگترين آوانتاژ اين موتورها اينست كه در مقايسه با موتورهاي با حجم يكسان مصرف سوخت كمتر و قدرت بيشتري دارند.
G  
Gaz Generator  وسيله اي كه AIR BAG (كيسه هاي هوا) را در دهم ثانيه باز ميكند.
GDI : Global Positioning System  موتورهاي Direct Injection ميتسوبيشي.
Generator  مولد برق و شارژ كننده باطري اتومبيل.استفاده از باطري هاي 12 ولت در اتومبيلها مرسوم است و با افزايش احتياجات در برخي از اتومبيلهاي توليد سري از باطري هاي 42 ولتي استفاده ميشود.
GPS سيستم موقعيت يابي جهاني.كامپيوتري كه در داخل اتومبيل است موقعيت و محل اتومبيل را با برقراري ارتباط با ماهواره تعيين ميكند و توسط نقشه موجود در حافظه خود راننده را به محل مورد نظر هدايت ميكند.
GRIP  چسبندگي و يا گيرش جاده.
GT  مخفف لغات ايتاليايي Gran Turismo (تور بزرگ) ميباشد.در اصل اين اصطلاح براي اتومبيلهاي سدان با خصوصيات اسپورتي بكار ميرود.
H  
HALDEX موسسه اي كه با توليدات سيستمهاي ترمز و كمك فنر هاي خود كسب شهرت كرده و ريشه سوئدي دارد. 
HARDTOP  اتومبيلهايي كه سقف فلزي داشته و ستون B ندارند به اين نام خوانده ميشوند.چنانچه يك اتومبيل HARDTOP سقفي قابل جدا كردن و يا تا شونده داشته باشد شكلي مانند cabrio بدست مي آورد. 
HATCHBACK اتومبيلي كه صندوق با شيشه عقب يكپارچه باشد و روي آن چراغهاي Stop قرار گيرفته باشد.
HC  مخفف هيدرو كربن ها. براي جلوگيري از توليد گازهاي مضر در كاتاليزاتور تميز ميشوند.
HDC : Hill Descent Contro كنترل حركت در سرازيري. HDC معمولا از تجهيزات اتومبيلهاي 4WD است. در پائين آمدن از سرازيري ها سرعت را ثابت ميكند و بدين ترتيب بدون احتياج به ترمز ميتوان سرازيري هاي طولاني را طي كرد.
HDI : High Pressure Direct Injection  پاشش مستقيم با فشار بالا، نوعي موتور ديزلي كه از سوي پژو و سيتروئن با همكاري فورد ساخته شده. اين موتورها از تكنولوژي common rail استفاده ميكنند و مصرف سوخت و آلودگي كمتري دارند.
HILL HOLD CONTROL  اين سيستم در هنگام حركت در سربالايي جلوي حركت اتومبيل به عقب را ميگيرد.در اين سيستم ترمزها بصورت اتوماتيك عمل كرده و با فشار ثابتي ترمز گرفته ميشود.بدين ترتيب تا زمان فشردن پدال گاز توسط راننده و حركت اتومبيل جلوي حركت اتومبيل به عقب گرفته ميشود. 
Horse Power  اسب بخار. واحد اندازه گيري قدرت توليدي توسط موتور. هر اسب بخار برابر 0.7457 كيلو وات است.
HUD : Heads-up Display  اين سيستم براي اولين بار در هواپيماهاي جنگنده استفاده شد و به راننده امكان ميدهد از وي شيشه جلوي اتومبيل اطلاعات اتومبيل را ببيند. اين سيستم توسط يك پروژكتور اطلاعات را روي شيشه جلو منعكس ميكند.
HYBRID  اتومبيلهايي كه دو پيشرانه داشته باشند و اين نام بيشتر براي اتومبيلهايي كه يك موتور درون سوز (بنزيني يا ديزلي) و يك موتور برقي(كه انرژي خود را از باطري ها يش ميگيرد) دارند استفاده ميشود. تا سرعت مشخصي فقط موتور برقي كار ميكند و بعد از يك سرعت مشخص براي افزايش قدرت موتور درون سوز نيز شروع به كار ميكند.هدف از توليد اين نوع اتومبيلها مصرف سوخت كم و حداقل آلودگي محيط زيست است.
HYDROPNOMATIK استفاده از بازوهاي عيدروليكي كمك فنر يه جاي بازوهاي فلزي كه تنها از سوي سيتروئن استفاده ميشود. 
]  
I-DRIVE  اين سيستم توسط BMW ساخته شده .در اين سيستم كامپيوتري ميتوان المانهاي كنترلي زيادي را كه در اتومبيل موجود است را توسط يك Joystick كه در كنسول مياني قرار دارد كنترل كرد. 
IMMOBILIZER  سيستمي كه جلوي كار كردن اتومبيل با كليد كپي شده و يا بدون كليد را ميگيرد.در اتومبيلهاي مجهز به IMMOBILIZER با دريافت اطلاعات ميكرو الكترونيكي داخل كليد توسط ECU اتومبيل روشن خواهد شد. 
INTERCOOLER  اينتر كولر وسيله اي است كه در موتورهاي مجهز به توربو استفاده ميشود.چون توربو شارژر همراه با فشردن هوا را گرم ميكند و هواي گرم حجم بيشتر دارد بنابرين و شارژ سيلندر به صورت منفي تحت تاثير قرار ميگيرد.با نصب اينتر كولر بين موتور و توربوشارژر هوا سرد ميشود و بدين ترتيب با كاهش حجم هوا موارد بالا پيش نمي آيد و گشتاور و قدرت موتور بيشتر از پيش افزايش پيدا ميكند.
ISOFIX  نوعي صندلي مخصوص بچه ها كه بر روي صندلي عقب بسته ميشود و ايمني آنها را تامين ميكند.
J  
Jet Number  نشان دهنده ميزان تمايل سوخت ديزل به احتراق است.براي سوختهاي ديزل امروزي اين عدد 50 ميباشد. 
JIS : Japanese Industrial Standard و (jis=din)   
K  
Kickdown  در اتومبيلهاي مجهز به دنده اتوماتيك هنگامي كه راننده پدال گاز را بصورت ناگهاني تا ته فشار دهد اين سيستم براي افزايش شتاب و يا افزايش سرعت در سر بالايي دنده معكوس ميكند.
KW : Kilowatt  . يك اسب بخار (DIN) برابر 0.735499 كيلو وات است و يك اسب بخار (SAE) برابر 0.7496999 كيلووات است
L  
LED : Ligtht Emitting Diode ديودي كه با دريافت جريان برق نور ميدهد.امروزه در اتومبيلهاي مدرن از LED در چراغهاي خطر و ترمز استفاده مي شود. چون LED سريعتر از چراغهاي معمولي روشن ميشود. 
LEV : Low Emission Vehicle Standarts استانداردي آلايندگي اتومبيلهاي توليد شده در ايالت كاليفرنياي امريكا.در بعضي ايالتهاي ديگر امريكا نيز اجرا ميشود و در سال 2004 جاي خود را به استاندارد LEV II داد.
LPG : Liquified Petroleum Gas  سوخت گاز كه تحت فشار يا دماي پايين تبديل به مايع شده و در مخزن نگه داري ميشود.قيمت آن نسبت به بنزين ارزان بوده و آلودگي بسيار كمتري ايجاد ميكند و اكتان بالايي دارد.مصرف ان نسبت به بنزين بيشتر است.امروزه موتورهاي بنزيني را ميتوان به گاز سوز تبديل كرد.
LSD : Limited Slip Differential  ديفرانسيل محدود كننده لغزندگي.به خصوص در پيچها و زمينهاي لغزنده جلوي سر خوردن اتومبيل را ميگيرد. تفاوت اين نوع ديفرانسيل پيشرفته با ديفرانسيلهاي استاندارد در اينست كه در مواقع شتاب گيري و كاهش سرعت نيز اتومبيل را كنترل ميكند.
M  
MACPHERSO سيستم كمك فنري كه يك اتصال زيري بين فنر لول كمك فنر و ضربه گير است. 
Micro Filter  فيلتر الكتريكي كه ذرات و پولن هاي تا 5 ميكرون را نيز جذب ميكند.
MOTRONIC  اين سيستم الكترونيكي ميزان تركيب سوختي (هوا و سوخت) و احتراق را طبق خواست راننده تنظيم ميكند. اين سيستم نسبت به سيستم مكانيكي كه مصرف سوخت و آلودگي بيشتري داشت آوانتاژهاي زيادي دارد و توسط يك مغز الكترونيكي و سنسورهاي متعدد كنترل كاركرد موتور را به بهترين شكل كنترل ميكند.
MOZ  عدد اكتان موتور. با روشي متفاوت نيز ROZ محاسبه ميشود كه بزرگتري از MOZ حاصل ميشود.
MPI  انژكتور چند نقطه اي. بهترين حالت احتراق سوخت را به وجود مي آورد.
MPV  اتومبيل چند منظوره (مانند Opel Zafira )
MSR :Motor Schleppmomenten Regelung  سيستمي كه توسط سيستم كنترل پايداري اتوماتيك(ASC) كنترل ميشود. و جلوي لغزندگي و كشيده شدن اتومبيل را در مسيرهاي لغزنده و نرم را ميگيرد.اين سيستم در سرعتهاي بالاتر از 20 كيلومتر در ساعت ميتواند عمل كند.
N  
Navigation System  سيستم هدايت گر يا راهبري. اين سيستم به وسيله نقشه موجود در حافظه خود محل اتومبيل را دقيقا مشخص ميكند و توسط يك نمايشگر بزرگ كه در كنسول مياني قرار دارد راننده را از سريعترين و نزديگترين مسير ممكن به مقصد راهنمايي ميكند.
NIGHT VISION  سيستم ديد در شب.در صورت ديد كم در شب راننده را از موانع موجود مطلع ميكند. 
NITRO  تركيب ازت و متان و سوختي است كه انرژي كمتري از بنزين توليد ميكند ولي براي سوختن به هواي بسيار كمتري احتياج دارد و بهمين جهت كارايي بهتري دارد.براي سوختن 1 ظرفيت بنزين 14.7 ظرفيت هوا لازم است ولي براي سوختن 1 ظرفيت نايترو 1.7 ظرفيت هوا لازم است و در نتيجه براي سوختن در محفظه احتراق 8 برابر بيشتر از بنزين سوخت وارد ميشود.آوانتاژ نايترو فقط اينست كه بطور متوسط 2.5 برابر بيشتر قدرت توليد ميشود.
NM : NEWTONMETRE واحد گشتاور يا ميزان torque اتومبيل،  ميزان نيرويي لازم براي 1 متر حركت دادن يك جسم با واحد نيوتن متر بيان ميشود. 1 نيوتن براير 100 گرم است. NM واحد گشتاور و يا قدرت چرخش موتور است. 
P  
Paddock  محلي كه معمولا در قسمت عقب PIT STOP قرار دارد و تجهيزات و اتومبيلهاي نقليه اي تيمها در اين محل قرار ميگيرند. 
Pitstop  محل توقف براي تعويض لاستيك و سوخت گيري در فرمول 1. حداقل 17 مكانيك در PITSTOP انجام وظيفه ميكنند و بسته به ميزان سوخت گيري بين 5 الي 16 ثانيه اتومبيل در PIT توقف ميكند .
Pole Position  به رده راننده در هنگام شروع مسابقه گفته ميشود.طبق زمانهاي بدست آمده در روز قبل مسابقه مشخص ميشود و رانندگان به ترتيب بهترين زمان بدست آمده مسابقه را شروع خواهند كرد. 
R  
Radiator  در اتومبيلهايي كه سيستم خنك كننده آنها توسط آب كار ميكند آب گرم شده از داخل رادياتور عبور ميكند و توسط FAN خنك شده و دوباره به موتور باز ميگردد.
Radiotelephone تلفن موبايل اتومبيل همراه با Car Audio set يك وسيله باشند.
RDS : Radio Data System  اطلاعات كانالهاي FM راديو را ميتوان در پانل نمايشگر راديو مشاهده كرد.
REAL-TIME  در حالت عادي چرخهاي جلو محرك هستند ولي اگر چرخهاي جلو هرز گردي كنند سيستم بصورت اتوماتيك نيروي موتور را به چرخهاي عقب منتقل ميكند.
ROADSTER  اتومبيلهاي روبازي كه 2 در داشته باشند و 2 نفر گنجايش سرنشين داشته باشند (همراه با راننده)
ROTARY-WANKEL MOTOR  نوعي موتور كه در سال 1954 از سوي Felix Wankel ساخته شد.نحوه كار اين موتور به طور خلاصه به اين شكل است كه با چرخاندن پيستون مثلثي شكل داخل بلوك محفظه احتراق , در داخل سيلندر حجم و ميزان تراكمهاي متفاوتي به وجود آورده شود.اين تكنولوژي موتور امروزه بيشتر از سوي مزدا استفاده ميشود. در مدل RX-8 مزدا كه در اروپا جاي مدل RX-7 را گرفت از اين نوع موتور استفاده شده است. 
ROZ  عددي كه همانند MOZ قدرت احتراق سوخت را نشان ميدهد.
RPM : Revolutions per Minute  دور در دقيقه.هر لحظه نشان ميدهد كه موتور در يك دقيقه چند دور ميچرخد. 
RULMAN  نام عمومي قطعه اي كه بين دو جسم در حال حركت قرار ميگيرد و اصطكاك بين آنها را كاهش ميدهد. 
 
SAE : Society of Automotive Engineers انجمن مهندسين اتومبيل. انجمني كه استانداردهايي را تعريف كرده و يكي از اين استاندارد ها HP/SAE است كه قدرت اتومبيل (اسب بخار) را نشان ميدهد و در آمركاي شمالي قدرت اتومبيلها با اين استاندارد محاسبه ميشود كه نسبت به استاندارد HP/DIN عدد بزرگتري بدست مي آيد.
SAHR : Saab Active Head Restraint سيستمي است كه از طرف شركت SAAB ساخته شده. در تصادفهايي كه به اتومبيل از عقب ضربه وارد ميشود توسط پشتيها سر سرنشين به جلو هل داده ميشود تا گردن و سر سرنشين آسيب نبيند. تصادف توسط يك حسگر كه در عقب اتومبيل قرار گرفته تشخيص داده ميشود.
SEDAN  اتومبيلهايي كه 4 در دارند و از ستون C تا عقب بر آمده و موازي با زمين است.
SELESPEED  تفاوت آن با Tiptronic در manual (دستي) بودن آن است.ولي ميتوان از آن بصورت اتوماتيك و يا نيمه اتوماتيك نيز استفاده كرد.
SELF-LEVELLING SUSPENSION  يك واسطه المان در داخل سيستم كمك فنر است كه متناسب با مقدار بار اتومبيل ارتفاع كمك فنر را بصورت اتوماتيك تنظيم مي كند.در اين سيستم ارتفاع قسمت جلو و عقب مستقل از هم تنظيم ميشود.
SETAN  عددي كه كيفيت سوخت ديزل را نشان ميدهد. عدد 100 بيان گر اينست كه خود احتراقي سوخت بسيار آسان و سريع است. براي موتورهاي ديزلي پيشرفته اين عدد بهتر است كمي بيشتر از 50 باشد.
SLS  سيستمي كه ارتفاع اتومبيل را به صورت اتوماتيك تنظيم ميكند و در اتومبيلهاي Off Road استفاده ميشود. 
SOFT-STOP  سيستمي كه با كاهش شدت ترمزها در هنگام توقف به صورت اتوماتيك باعث توقف نرم و بدون لرزش ميشود.
SOFT-TOP  به سقف اتومبيلهاي با سقف باز شونده گفته ميشود كه جنس سقف از پارچه و يا فلز با پوشش پارچه باشد. 
SOHC  موتور با يك ميل بادامك ( 16 سوپاپ)
SPACEFRAME  قطعات متحرك آلومينيومي كه در ساخت بدنه Audi هاي A8 , A2 مورد استفاده قرار گرفته و باعث كاهش 40 درصدي وزن شده اند.
Spider در اوايل سالهاي 1900 به وسيله سبك موتور دارو با 2 صندلي گفته مي شد.اين عبارت از سالهاي 1950 از سوي توليد كنندگان ايتاليايي براي اتومبيلهاي اسپورت 2 نفره و روباز شروع به استفاده شد.
spoiler  در بعضي اتومبيلها در جلو و زير سپر و در بعضي در عقب و روي صندوق نصب ميشود. اين قطعه باعث بهبود آيروديناميك خودرو ميشود. 
SRS سيستمهاي ايمني اضافي مانند كيسه هوا.
STEER BY WIRE  سيستم فرمان هيدرويك الكترونيك ميباشد و همانند بازهاي كامپيوتري ارتباط مكانيكي وجود ندارد بلكه با حركت فرمان توسط راننده چرخهاي جلو به صورت الكترونيك اتومبيل را هدايت ميكنند.
STOP & GO سيستم كه همراه سيستم (Adaptive Cruise Control :ACC) كار ميكند و فاصله را توسط سنسورها كنترل ميكند و به خصوص در زمان حركت در ترافيك سنگين كاربرد دارد.
SUPER SELECT  چرخهاي محرك را بنا به شرايط و احنياج راننده تغيير ميدهد. اين سيستم به 4 شكل كار مي كند : 1-فقط چرخهاي عقب محرك باشند. 2-تقسيم بين چرخهاي جلو و عقب. 3-تقسيم مساوي نيرو بين چرخها جلو و عقب. 4-حركت با 4 چرخ بصورت كلاسيك.
Suspension  سيستم تعليق. ضربات و شوكهاي وارده از طرف مسير به اتومبيل را جذب ميكند.
SUV : SPORT Utility Vehicle اين اتومبيلها خصوصيات اتومبيلهاي استيشن و ون را در متن خود دارند و معمولا باشد 4WD هستند كه براي مسيرهاي غير از جاده و نا همواريهاي معمولي نيز مناسب هستند در عين حال كه در جاده تفاوتي زيادي با يك اتومبيل معمولي ندارند.
T  
TAS : Travel Assist System اين سيستم توسط يك خط GSM در مواقع تصادف به صورت اتوماتيك پيغام S.O.S ميفرستد.
TIPTRONIC  گيرباكس دو حالته يعني به دلخواه ميتوان دنده را دستي و يا اتوماتيك عوض كرد.
TPC  سيستم الكترونيك كنترل فشار (باد) لاستيك. 
TURBO  سيستمي كه باعث ورود هواي بيشتر به موتور ميشود و با آفزايش ميزان هواي ورودي قدرت موتور افزايش ميابد. پروانه توربو توسط گازهاي خروجي از اگزوز چرخانده ميشود. 
Twin Spark  استفاده از يك جفت شمع براي هر سيلندر كه باعث سوخت بهتر تركيب سوختي ميشود و همچنين با كاهش زمان احتراق تراكم نيز افزايش ميابد.Alfa romeo و بنز از اين سيستم استفاده ميكنند.
V  
Vanos  سيستم كنترل زمان متغيير سوپاپ در BMW
VTEC  موتورهاي هوندا كه مجهز به ميل سوپاپهاي با زمانهاي متفاوت هستند. در اين موتور ها زمانهاي سوپاپ در دورهاي متفاوت تغيير كرده و بهترين كارايي و مصرف سوخت ايجاد ميشود. 
VTG : Variable Turbo geometr توربوي متغيير. اين توربو در دورهاي كم نيز كارايي دارد.هوايي كه از مانيفولد اگزوز مي آيد توسط پره هاي كوچكي كه درون بدنه اين توربو قرار دارد به مركز پروانه هدايت ميشود.اين پره ها با دستوراتي كه از سيستم كنترل موتور ميگيرند به بالا پائين حركت ميكنند و باعث ميشوند در دورهاي پائين نيز پرپانه توربو با سرعت خوبي بچرخد. 
VVT-I  سيستم كنترل زمان متغيير سوپاپ در Toyota 
W  
WHEELBASE  فاصله محور (فاصله بين مركز چرخهاي جلو تا مركز چرخهاي عقب)
AER(Armoire Eiectroniqke): سيستم شارژالكترونيكي شركت رنو
مميزي فرايند: مميزي اي جهت كنترل اينكه آيافرايند خود نظارتي دريك حوزه سرپرستيبه خوبي انجام مي گرددياخير
AVES: سيستم كنوني ارزيابي كيفيت خودروتمام شده رايج درشركت رنو-نيسان كه جايگزين سيستم قديمي AQRرنوشده است.
*CA:  
CUET: سرپرست
CSC: كنترل رضايت مشتري
DIVD: واحدمهندسي محصول توليد
DQDF: واحدكيفيت واحد توليد
DMI: مهندسي متد
NQ: سطح كيفيت
NR: سطح دوباره كاري
NNS: سطح ايراد مشاهده نشده
*PESD: معياراندازه گيري ثابت ومتغير
*PSC: معياركنترل تطابق
UET: اولين تيم كاري
CKD:  مخفف كلمات : Complete, Knocked Down (قطعات كاملا منفصل )مي باشد
SKD:  است كه مخفف كلمات : Semi Knocked Down (قطعات نيمه كامل ) مي باشد . 
CBU:  است كه مخفف كلمات : COMPELTE BAUCH UNIT (بصورت پیش ساخته ) مي باشد .
:HPV:  Hours Per Vehicle
طرح نظارت :  سيستمي است جهت حصول اطمينان از رسيدن به كيفيت مطلوب محصــول (كيفيت تعريف شده)، از طريق تحت كنترل قراردادن عوامل موثر بركيفيت محصول و فرآيند با همكــاري واحدهاي مرتبط و همچنين انجام اقدامات اصلاحي موثر و پيشگيرانه در جهت بهبود مستمر كيفيت محصولات مي­باشد.
طرح نظارت محصول (خود كنترلي) : كنترل انجام شده توسط اپراتور بر روي كار و فعاليت خود بطوري­كه مطابق با قوانين خاص تعريف شده براي آن فعاليت، انجام مي­گردد. اين قوانين شامل كنترل قطعات ورودي، كنترل هر گونه نقص يا مانعي كه باعث مي­شود فرآيند به صورت صحيح انجام نشود،كنترل نتايج كيفي عمليات انجام شده توسط خود فرد مطابق معيار پذيرش .شناسايي و اطلاع­رساني كليه ايرادات مشاهده شده ” هر چند نتيجه فعاليت خود اپراتور نباشد” .
طرح نظارت پارامتر :  منظور تحت كنترل درآوردن آن دسته از ماشين­آلات، ابزار، تجهيزات و …. مي­باشند كه در توليد محصول در خطوط توليد نقش داشته و در صورت تحت كنترل نبودن آنان، اثر منفي بر روي سطح كيفيت محصولات/فرآيند مذكور خواهند گذاشت.
طرح نظارت لجستيك :  رويكردي است جهت حصول اطمينان از تحت كنترل قرار دادن فرايند هاي لجستيكي، در راستاي رسيدن به كيفيت مطلوب محصول و همچنين انجام اقدامات اصلاحي موثر و پيشگيرانه مربوطه.
ايستگاه كاري :  مكاني كه در آنحداقل يك اپراتور (و يا يکRobot)، فعاليت‌هاي توليدي را انجام مي­دهد.
حوزه سرگروهي :  يك واحد توليدي متشكل از چند ايستگاه كاري مي­باشد كه به وسيله يك سرگروه اداره مي­شود.
ايراد :  به عدم انطباق با استاندارد و معيارهاي پذيرش تعريف شده محصول/خودرو اطلاق می­شود.
ايرادات طرح نظارتي:  به ايرادات ظاهري و عملكردي كه قابل كنترل توسط اپراتور با منشاء كارگري، قطعه، ابزار و تجهيزات باشد، اطلاق مي­گردد كه اصطلاحا با D1 تا D5 نمايش داده مي­شود.
ايرادات غير طرح نظارتي : ايرادات ظاهري و عملكردي خارج از محدوده كنترلي تعريف شده براي اپراتورهاي توليد كه اصطلاحا با D2 نمايش داده مي­شود./ ايراداتي كه امكان بروز آنها بعد از ايستگاه‌هاي كنترلي وجود داشته و امكان تعريف سد كيفي (Rework) مناسب بطوري ­كه رفع ايراد را بصورت 100٪ تضمين نمايد، وجود ندارد كه اصطلاحا با D3 نمايش داده مي­شود./ ايرادات با مجوز ارفاقي تاييد شده يا فاقد سد كيفي كه اصطلاحا با D5 نمايش داده مي­شود
FMEA :  به تجزيه و تحليل نقاط شکست و آسيب پذير و اثرات ناشي از آن گويند
سرگروه توليد :  به نفر توليدي گفته مي­شود كه مسئوليت نظارت بر فعاليت‌هاي توليدي در يك حوزه سرگروهي را بر عهده دارد.
سطوح مهارتILU : توانايي انجام عمليات در شرايط عادي و بر طبق آموزش­ها را دارا است / توانايي انجام عمليات به تنهايي و در زمان Cycle Time  را دارد و عمليات انجامي را بدون بروز هرگونه ايراد كيفي انجام مي­دهد. توانايي شناسايي ايرادات و برطرف نمودن آنها را دارد./ضمن توانايي ذكر شده در خصوص اپراتور L ، امكان آموزش ديگران بر طبق استانداردها را دارد.
برگه عمليات استاندارد يا SOS (Standard Operation Sheet) : توضيحات مبسوطي از برگه عمليات توليد        (Process Operation Sheet) است كه توسط سرپرست توليد يا كيفيت و در برگه‌هايي به همين نام آورده مي­شود. در SOS ها، عملياتي را كه توليد بايد انجام دهد تا يك POS محقق شود بصورت دقيق و با ذكر جزئيات آورده مي­شود. SOS ها به 5 دسته كلي ” آناليز، فرآيند، جريان عمليات، بالانس و انسان – ماشين ” تقسيم مي­شوند كه سه دسته اول در قالب SOS هاي “چگونگي انجام كار” و دو دسته آخر در قالب SOS هاي “تخصيص كار به انسان­ها” جاي مي‌گيرند
 جدول نيازمندي‌هاي عمليات يا ORT(Operation Requirements Table) :  جدول ياد شده، نيازمندي­هاي آموزشي و مهارتي را منعكس مي­نمايد كه يك اپراتور سطح I بايد كسب نمايد تا شايستگي رسيدن به سطح L را داشته باشد.
 JOB OBSERVATION (مشاهده كار) :  اين فعاليت توسط سرگروه، مسئول بخش، رئيس اداره و يا مديريت سالن توليدي انجام شده و وظيفه نظارت بر عمليات اجرايي را در ايستگاه‌هاي توليدي تشريح مي­نمايد (همانند فاز 2 طرح نظارت). ضمنا در اين دستورالعمل، مشاهده كار يا JOB OBSERVATION بطور خلاصه J.O ناميده مي­شود.
اقدام اصلاحي اوليه :  منظور اقدامات اصلاحي مي­باشند كه از طريق انجام برخي تنظيمات (اصلاحات) در محدوده فرآيندتوسط عوامل توليد نظير: اپراتور، سرگروه و همچنين ديگر واحدهاي ذيربط نظير تعميرات و …  انجام مي­شوند.
اقدام اصلاحي :  اقداماتي­كه براي رفع علت عدم انطبــاق محصول و پارامترهــا (فرآيند ، تجهيزات و …) به منظور جلوگيري از وقوع مجدد آن انجــام مي­شود. اين اقدام در خصوص آن دسته از ايراداتي كه بر روي محصول اثر گذار باشد در قالب فرآيند واكنش بهنگام (Reactivity) و در خصوص ساير موارد در چارچوب سيستم­هاي تعريف شده انجام خواهد شد.
اقدام پيشگيرانه :  اقداماتي كه براي رفع علل عدم انطباق‌هاي بالقوه بمنظور پيشگيري از وقوع آنها در قالب سيستم­هاي مدون ذيربط انجام مي­شود.
هشدار كيفي  (Quality Alert):  يادآوری و هشدار جهت جلوگيری از بوجود آمدن مجدد ايراد در محصولات توليدی می‌باشد، بعبارت ديگر بيان اين­گونه هشدارها عمدتا” بعد از وقوع ايراد انجام می­گيرد و بمنظور جلوگيری از وقوع مجدد ايراد می­باشد. 
ضد خطا (Anti Error يا POKAYOKE  به ضد خطا نمودن فرآيند گفته می­شود بطوري­که احتمال وقوع خطا در فرآيند صفر گردد (جلوگيري از بروز خطا) و يا بعبارت ديگر از بين بردن علل بالقوه عدم انطباق در محصولات توليدي مي‌باشد.
Commercialization COM واحدهاي تجاري­سازي 
PQG درگاه تضمين كيفيت 
ايستگاه نمونه­برداري كه نمونه­برداري جهت بازرسی  قطعه/مجموعه/محصول در آنها صورت مي­پذيرد
 ارزيابي فرآيند :  ارزيابي است كه نفر واحد كيفيت در توليد، مطابق چك ليست­هاي مرتبط و برنامه­زمانبندي، از عملكرد فرآيند توليد بعمل مي­آورد.
بازرس كيفي :  به نفرات كيفيت در توليد گفته مي­شود كه در ايستگاه‌هاي تعيين شده جهت تست، نمونه­برداري و بازرسي در سالن­هاي توليد، فعاليت مي­نمايند.

حسابداري دولتي :(Govermental Accounting)

عبارت است از كليه عمليات مربوط به تجزيه وتحليل ، ثبت ، طبقه بندي ، تلخيص ، گزارش دهي و تفسير فعاليتهاي مالي سازمانهاي دولتي كه بارعايت قوانين و مقررات مالي و اصول و موازين متداول حسابداري دولتي انجام ميشود . حسابداري دولتي شامل تمام عمليات وصول و پرداخت منابع مالي دولت ، نگاهداري حسابهاي سازمانهاي دولتي و نيز تهيه گزارشهاي مالي مربوط ميباشد .

حساب مستقل : (fund)

هر حساب مستقل بمنظور تفكيك برنامه ها و فعاليتهايي كه از محل درآمدهاي خاصي تأمين مالي ميشوند ، ميباشد كه عبارت است از وجوه نقد يا ساير داراييها و منابع مالي كه براي اجراي برنامه ها و عمليات معين يا جهت نيل به اهداف مشخص طبق قوانين و مقررات اختصاص داده شده است . هر حساب مستقل واحد حسابداري و مالي مستقلي را بوجود مي آورد كه خود شامل انواع حسابهاي دائمي و موقت است .

حسابداري نقدي : (Cash Accounting)

در حسابدار ي نقدي ، درآمدها در سال مالي وصول وجوه نقد مربوط و هزينه ها در سال مالي پرداخت وجوه نقد مربوط به حساب منظور مي شود . در اين مبنا تحقق يا قطعي شدن درآمد و تعهد يا وقوع هزينه كه معمولاً از آثار دريافت يا ارائه كالا و خدمات است ، در امر شناخت درآمدها و هزينه ها مورد نمي يابد .زيرا شرط اصلي براي ثبت درآمدها و و صول آنها و براي ثبت هزينه ها پرداخت آنها محسوب مي شود . صورتهاي مالي كه با حسابداري نقدي تنظيم ميشود  معمولاً فاقد حسابهاي دريافتني و پرداختني است .

حسابداري تعهدي : (AccrualAccounting)

در حسابداري تعهدي ، درآمدها در سال انجام خدمات يا فروش كالاها به حساب منظور ميشود (اگرچه وجوه نقد حاصل از فروش كالاها و خدمات مذكور در سالهاي مالي قبل يا بعد از فروش دريافت شود)و هزينه ها در سال دريافت كالاها و خدمات و ايجاد تعهد به حساب منظور ميگردد (اگرچه بهاي كالاها و خدمات مزبور در سالهاي مالي قبل يا بعد از خريد پرداخت شود .) بعبارت ديگر در اين مبنا ، صرف نظر از انجام يا عدم انجام هرگونه دريافت و پرداخت ، درآمدها در دوره تحقق و هزينه ها در دوره تحمل يا وقوع ثبت ميگردد.  

حسابداري نيمه تعهدي : (Semi-Accrual Accounting)

در حسابداري نيمه تعهدي كه تركيبي از دو مبناي نقدي و تعهدي است ،‌براي ثبت درآمدها از مبناي نقدي و براي ثبت هزينه هااز مبناي تعهدي استفاده مي شود . بعبارت ديگر در مبناي نيمه تعهدي درآمدهايي كه عملاً وصول و هزينه هايي كه تعهد يا تحمل شده است در حسابهاي هر دوره مالي ثبت مي شود .

حسابداري تعهدي تعديل شده : ( Adjusted AccrualAccounting)

در حسابداري تعهدي تعديل شده ،شناخت و ثبت درآمدها در حسابها در دوره مالي انجام ميشود كه در آن دوره درآمد‌ «‌ آماده ، دردسترس و قابل اندازه گيري » است منظور از آماده و در دسترس بودن درآمدها قابل وصول بودن آنها در دوره مالي جاري يا مدتي كوتاه بعد از پايان دوره جاري است ،‌به ترتيبي كه پرداخت بدهيها و تعهدات دوره جاري از محل درآمدهاي مذكور ميسر باشد .مفهوم « قابل اندازه گيري بودن درآمدها » آن است كه مبلغ ريالي آنها را بتوان با دقت كافي جهت ثبت تعيين نمود. در اين مبنا هزينه ها معمولاً در دوره وقوع يا تحمل يعني دوره اي كه تعهد و بدهي قابل پرداخت بابت هزينه ايجاد مي شود ، در حسابها منظور ميگردند.

حسابداري نقدي تعديل شده :(Adjusted  CashAccounting)

در اين مبنا ،‌ثبت درآمدها در دوره دريافت وجوه نقد و ثبت هزينه ها در دوره پرداخت وجوه نقد بابت تعهدات ايجاد شده صورت ميگيرد .بعبارت ديگر درآمدها زمان وصول و هزينه ها زمان پرداخت تعهدات ناشي از دريافت كالاها و خدمات ، شناسايي و ثبت مي شود.

سال مالي : (Financial Year)

يكسال هجري شمسي است كه از اول فروردين ماه آغاز و به پايان اسفند ماه ختم ميشود.

بودجه كل كشور :  (Budget)

 برنامه مالي دولت است كه براي يكسال مالي تهيه و حاوي پيش بيني درآمدها و ساير منابع تأمين اعتبار و برآورد هزينه ها براي انجام عملياتي كه منجر به نيل سياستها و به هدفهاي قانوني كشور ، بوده و از 3 قسمت بودجه عمومي و بودجه شركتهاي دولتي و بودجه مؤسساتي غير از عناوين فوق تشكيل شده است.

تفريغ بودجه : (Settlement Of Budget)

 تفريغ از نظر لغوي فارغ ساختن است و تفريغ بودجه در اصطلاح مالي يعني فراغت از بودجه و يا نتيجه اجراي بودجه است .

صورتحساب عملكرد بودجه :

در واقع مقايسه هزينه هاي واقعي و هزينه هاي پيش بيني شده (اعتبارات مصوب) از يكسو و مقايسه درآمدهاي واقعي و درآمدهاي پيش بيني شده از سوي ديگر است .

ديون بلا محل :

 ديون بلامحل عبارتست از بدهيهاي قابل پرداخت سنوات گذشته كه در بودجه مربوط اعتباري براي آنها منظور نشده و يا زائد بر اعتبار مصوب و در هر دو صورت به يكي از طرق زير بدون اختيار دستگاه ايجاد شده باشد .
الف – احكام قطعي صادره از طرف مراجع ذيصلاح انواع بدهي به وزارتخانه ها و موسسات دولتي و شركتهاي دولتي ناشي از خدمات انجام شده مانند حق اشتراك برق ، آب ، هزينه هاي مخابراتي ، پست و هزينه هاي مشابه كه خارج ازاختيار دستگاه اجرائي ايجاد شده باشد .
ج – ساير بدهيهائي كه خارج از اختيار دستگاه ايجاد شده باشد . انواع ديون بلامانع موضوع اين بند از طرف وزارت امور اقتصادي و دارائي تعيين و اعلام خواهد شد .

درآمد عمومي : (General Revenue)

 درآمد عمومي عبارت است از درآمدهاي وزارتخانه ها و موسسات دولتي و ماليات و سود سهام شركتهاي دولتي و درآمد حاصل از انحصارات و مالكيت و ساير درآمدهائي كه در قانون بودجه كل كشور تحت عنوان درآمد عمومي منظور ميشود.

در آمد اختصاصي: (Especial Revenue)

درآمد اختصاصي عبارت است از درآمدهائي كه بموجب قانون براي مصرف يا مصارف خاص در بودجه كل كشور تحت عنوان درآمداختصاصي منظور ميگردد و دولت موظف است حداكثر تا سه سال پس از تصويب اين قانون ، بودجه اختصاصي را حذف نمايد .

مازاد :(Surplus)

در حسابداري دولتي و سازمانهاي غيرتجاري مبلغ فزوني درآمد بر هزينه در صورتحساب درآمد و هزينه .

ساير منابع تأمين اعتبار :(Other Financing Sources)

ساير منابع تامين اعتبار عبارتند از منابعي كه تحت عنوان وام ، انتشار اوراق قرضه ، برگشتي از پرداختهاي سالهاي قبل و عناوين مشابه در قانون بودجه كل كشور پيش بيني ميشود و ماهيت درآمد ندارند .

وجوه عمومي : (General Cash)

 وجوه عمومي عبارت است از نقدينه هاي مربوط به وزارتخانه ها و موسسات دولتي و شركتهاي دولتي و نهادها و موسسات عمومي غير دولتي و موسسات وابسته به سازمانهاي مذكور كه متعلق حق افراد و موسسات خصوصي نيست و صرفنظر از نحوه و منشاء تحصيل آن منحصرا براي مصارف عمومي بموجب قانون قابل دخل و تصرف ميباشد .

ذيحساب- عامل خزانه🙁Treasury Officer)

مأموري است كه بموجب حكم وزارت امور اقتصادي و دارائي از بين مستخدمين رسمي واجد صلاحيت به منظور اعمال نظارت و تأمين هماهنگي لازم در احراي مقررات مالي و محاسباتي در وزارتخانه ها و مؤسسات و شركتهاي دولتي و دستگاههاي اجرائي محلي ومؤسسات و نهادهاي عمومي غير دواتي به اين سمت منصوب ميشود و انجام ساير وظايف مشروحه زير را بعهده خواهد داشت :

1- نظارت بر امور مالي و محاسباتي و نگاهداري و تنظيم حسابها بر طبق قانون و ضوابط و مقررات مربوط و صحت و سلامت آنها .
2- نظارت بر حفظ اسناد و دفاتر مالي .
3- نگاهداري و تحويل و تحول وجوه و نقدينه ها و سپرده ها و اوراق بهادار .
4- نگاهداري حساب اموال دولتي و نظارت بر اموال مذكور .

معاون ذيحساب :

 مأموريست كه با حكم وزارت امور اقتصادي و دارائي از بين كاركنان رسمي واجد صلاحيت به اين سمت منصوب مي شود .

تشخيص :

 تشخيص ، عبارت است از تعيين و انتخاب كالا و خدمات و ساير پرداختهائي كه تحصيل يا انجام آنها براي نيل به اجراي برنامه هاي دستگاههاي اجرائي ضروري است .

 تأمين اعتبار : (Financing)

عبارت است از اختصاص دادن تمام يا قسمتي از اعتبار مصوب براي هزينه معين .

تعهد :(Commitment)

تعهد از نظر قانون محاسبات عمومي عبارت است از ايجاد دين برذمه دولت ناشي از :
الف – تحويل كالا يا انجام دادن خدمت .
ب – اجراي قراردادهائي كه با رعايت مقررات منعقد شده باشد .
ج – احكام صادر شده از مراجع قانوني و ذيصلاح .
د – پيوستن به قراردادهاي بين المللي و عضويت در سازمانها يا مراجع بين المللي با اجازه قانون .

 تسجيل :(Authentication)

 تسجيل عبارت است از تعيين ميزان بدهي قابل پرداخت به موجب اسناد و مدارك اثبات كننده بدهي .

صدور حواله :

حواله اجازه اي است كه كتباً وسيله مقامات مجاز وزارتخانه يا مؤسسه دولتي و يا شركت دولتي و يا دستگاه اجرائي محلي و يا نهادهاي عمومي غير دولتي و يا ساير دستگاههاي اجرائي براي تأديه تعهدات و بدهيهاي قابل پرداخت از محل اعتبارات مربوط عهده ذيحساب در وجه ذينفع صادر ميشود.

امين اموال :  

مأموري است كه از بين مستخدمين رسمي واجد صلاحيت و امانتدار با موافقت ذيحساب و بموجب حكم وزارتخانه يا مؤسسه ذيربط به اين سمت منصوب و مسووليت حراست و تحويل و تحول و تنظيم حسابهاي اموال و اوراقي كه در حكم وجه نقد است و كالاهاي تحت ابوابجمعي ، بعهده او واگذار ميشود .

كار پرداز :

 مأموري است كه از بين مستخدمين رسمي واجد صلاحيت دستگاه ذيربط به اين سمت منصوب ميشود و نسبت به خريد و تدارك كالاها و خدمات مورد نياز طبق دستور مقامات مجاز با رعايت مقررات اقدام مي نمايد .

عامل ذيحساب  :

 مأموري است كه با موافقت ذيحساب و به موجب حكم دستگاه اجرائي مربوط از بين مستخدمين رسمي واجد صلاحيت در مواردي كه بموجب آئيننامه اجرائي  معين خواهد شد به اين سمت منصوب و انجام قسمتي از وظايف و مسووليتهاي موضوع ماده 31 قانون محاسبات عمومي توسط ذيحساب به او وحول ميشود . كار پردازان و واحدهاي تداركاتي و ساير مأموران و واحدهاي دولتي ماداميكه به اقتضاي ماهيت وظايف قانوني خود و يا مأموريتهاي محوله مجاز به دريافت تنحواه گردان پرداخت از ذيحساب ميباشد از لحاظ مقررات مربوط به واريز تنخواه گردان دريافتي در حكم عامل ذيحساب محسوب ميشود .

تفويض اختيار :(Delegation Of Authority)

اختيارات و مسئوليت تشخيص ، انجام تعهد ،‌تسجيل و حواله كه به عهده وزير يا رئيس مؤسسه مي باشد ،‌حسب مورد مستقيماً و بدون واسطه از طرف مقامات فوق به ساير مقامات دستگاه مربئطه كلاً يا بعضاً واگذار ميگردد ،‌تفويض اختيار نام دارد.

درخواست وجه :

 درخواست وجه  سندي است كه ذيحساب براي دريافت وجه بمنظور پرداخت حواله هاي صادر شده موضوع ماده 21 اين قانون و ساير پرداختهائي كه بموجب قانون از محل وجوه متمركز شده در خزانه مجاز ميباشد حسب مورد از محل اعتبارات و يا وجوه مربوط عهده خزانه در مركز و يا عهده نمايندگي خزانه در استان در وجه حساب بانكي پرداخت دستگاه اجرائي ذيربط صادر ميكند .

تنخواه گردان حسابداري  🙁Revolving Fund of Accounting)

 تنخواه گردان حسابداري عبارت است از وجهي كه خزانه و يا نمايندگي خزانه در استان از محل اعتبارات مصوب براي انجام بعضي از هزينه هاي سال جاري و تعهدات قابل پرداخت سالهاي قبل در اختيار ذيحساب قرار ميدهد تا در قبال حواله هاي صادر شده واريز و با صدور درخواست وجه مجدداً دريافت گردد .

تنخواه گردان پرداخت : (Revolving Fund of Payment)

 تنخواه گردان پرداخت عبارت است از وجهي كه از محل تنخواه گردان حسابداري از طرف ذيحساب با تأييد وزير يا رئيس مؤسسه و يا مقامات مجاز از طرف آنها برخي از هزينه ها در اختيار واحدها و يا مأموريني كه بموجب اين قانون و آئيننامه هاي اجرائي آن مجاز به دريافت تنخواه گردان هستند قرار ميگيرد تا به تدريج كه هزينه هاي مربوط انجام ميشود اسناد هزينه تحويل و مجدداً وجه دريافت دارند .

هزینه­های جاری:(Revenue Expenditures)

هزینه­های سرمایه­ای دارای جنبه جاری، عادی و تکراری می­باشند و در مقابل دریافت کالا و خدماتی انجـام می­شوند که برای عملیات وظایف جاری سازمان دولتی و نگهداری اموال آن ضروری هستند. منابع و نتایج حاصل از این هزینه­ها معمولاً فقط متوجه سال مالی جاری که در آن هزینه انجام می­شود می­باشد نه سالهای مالی بعد.

هزینه­های سرمایه­ای:(Capital Expenditures)

هزینه­های سرمایه­ای مخارجی هستند که انجام آنها موجب ایجاد یا افزایش اموال و داراییهای ثابت می­شود.

هزينه :(Expense)

هزينه  عبارت از پرداختهائي است كه بطور قطعي به ذينفع در قبال تعهد يا تحت عنوان كمك يا عناوين مشابه با رعايت قوانين و مقررات مربوط صورت ميگيرد .

پيش پرداخت :(Prepayment)

پيش پرداخت  عبارت است از پرداختي كه محل اعتبارات مربوط بر اساس احكام و قراردادها طبق مقررات پيش از انجام تعهد صورت مي گيرد .

علي الحساب :(On Account)

 علي الحساب عبارت است از پرداختي كه بمنظور اداي قسمتي از تعهد با رعايت مقررات صورت مي گيرد .

پیش­پرداخت سنواتی: Prepayment Prior years)

پیش­پرداختهایی که تا پایان هر سال مالی مستهلک نشود و در سال بعد در حساب جداگانه­ای تحت عنوان فوق نگهداری می­شود تا در سالی که به مرحله تعهد می­رسد به حساب هزینه از محل اعتبارات سنواتی منظور گردد.

علی­الحساب سنواتی:(On Account – Prior years)

علی­الحسابهایی که تا پایان سال مالی مـورد عمل تسويه نشوند در حساب فوق منظور و به سال بعد انتقـال می­یابند.

سپرده :(Diposit)

 سپرده  از نظر قانون محاسبات عمومي عبارت است از :
الف – مجوهي كه طبق قوانين و مقررات بمنظور تأمين و يا جلوگيري از تضييع حقوق دولت دريافت ميگردد و استرداد و يا ضبط آن تابع شرايط مقرر در قوانين و مقررات وقراردادهاي مربوط است .
ب – وجوهي كه بمنظور قرارها و يا احكام صادره از طرف مراجع قضائي از اشخاص حقيقي و يا حقوقي دريافت ميگردد و بموجب قرارها و احكام مراجع مذكور كلا يا بعضاً قابل استرداد ميباشد .
ج – مجوهي كه بر اساس مقررات قانوني توسط اشخاص نزد دستاگاههاي دولتي به نفع اشخاص ثالث توديع ميگردد تا با رعايت مقررات مربوط به ذينفع پرداخت شود .

اعتبار :(Appropriate)

 اعتبار عبارت از مبلغي است كه براي مصرف يا مصارف معين به منظور نيل به اهداف و اجراي برنامه هاي دولت به تصويب مجلس شوراي اسلامي مي رسد .

تخصیص اعتبار:(Allotment)

عبارت است از تجویز استفاده از مبالغ معینی از اعتبارات مصوب سالانه در دوره­های زمانی مشخص (سه ماهه، چهار ماهه، شش ماهه و غیره). به عبارت دیگر، تخصیص اعتبار تعیین حجم اعتباری است که در دوره­های زمانی معین در سال مالی، برای تامین هزینه اجرای برنامه­ها، عملیات و سایر پرداختها مورد لزوم است.

 

اعتبار مصوب:(Appropriation)

عبارت است از اجازه ایجاد هزینه، بدهی یا تعهد به میزان معین برای سازمان دولتی در قبال دریافت کالا و خدمات مورد استفاده جهت اجرای برنامه­ها و مغایرتهای مصوب.

پرداخت­های انتقالی:

پرداختهای انتقالی هزینه­هایی هستند که سازمان دولتی در قبال آنها کالا و خدماتی را دریافت نمی­کند (مانند بازپرداخت اصل و نوع بدهیها و وامهای دریافتی. کمکها و اعانات بلاعوض.)

فصل:

فصل یـک تقسیم­بندی اصلی از کوششهای سازمـان یافتـه دولـت است که خدمات مشخصی را برای جامعه دربر می­گیرد. انجام عملیات مربوط به هر فصل یکی از اهداف اصلی دولت محسوب می­شود. مانند فصول کشاورزی، منابع طبیعی و …

برنامه:(Program،  Sub function)

برنامه بالاترین سطح طبقه­بندی کارهای اجرایی یک یا چند دستگاه برای انجام عملیات و وظایفی است که در داخل یک فصل به آن محول شده است. هر برنامه حدود کارهایی را که به منظور نیل به مقاصد و اهداف دستگاهها صورت گرفته و منجر به تولید حاصل نهایی (خدمت یا کالا) می­گردد مشخص می­سازد.

خزانه:(Treasury)

خزانه یعنی صندوق و سازمان هماهنگ کننده دخل و خرج کشور. در واقع خزانه سازمانی است که وجوه دریافتی دولت در آن تمرکز و کلیه پرداختها از طریق آن و یا نمایندگی­های ذیربط صورت می­گیرد.

خزانه داری کل:( General Treasury Administration)

خزانه دار کل در واقع مدیریت امور مالی دولت را به عهده داشته و وجوه لازم را جهت تامین مالی اعتبارات مصوب تهیه و مدارک لازم به منظور وصول، نگهداری وجوه و پرداخت مخارج دولت را فراهم می­نماید.

اعتبارات جاری:

 منظور اعتباراتی است که برای تامین هزینه­های جاری دولت و همچنین هزینه نگهداشت سطح فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی دولت پیش­بینی می­گردد.

اعتباراتعمرانی:

اعتباراتی که برای تامین هزینه­های طرحهای عمرانی پیش می­شود، اعتبارات عمرانی نام دارد، طرح عمرانی- منظور مجموعه عملیات و خدمات مشخصی است که بر اساس مطالعات توجیهی فنی و اقتصادی یا اجتماعی که توسط دستگاه اجرایی انجام می­شود طی مدت معین و با اعتبار معین برای تحقق بخشیدن به هدفهای برنامه عمرانی به صورت سرمایه­گذاری ثابت اجرا می­گردد.

اعتبار تخصیص یافته:(Allotment)

چون در قانون بودجه هر سال به دولت اجازه داده می­شود مخارج خود را در حدود وصول درآمدها و سایر منابع تامین اعتبار انجام دهد، لذا مصرف اعتبارات مصوب دستگاههای دولتی نیز هنگامی عملی خواهد گردید که تمام یا قسمتی از اعتبارات مصوب به آنها تخصیص داده شود.

تعهدات قطعی نشده:(Encumbrances)

به منظور رعایت اصل کنترل بودجه­ای و جلوگیری از فزونی هزینه­ها از اعتبارات تخصیص یافته و پیگیری سفارشات خرید و قراردادهای منعقد شده که تحت شرایط عادی در آینده ایجاد تعهد می­نماید، قبل از صدور هرگونه سفارش خرید و یا انعقاد قرارداد بایستی نسبت به تامین اعتبار آن اقدام و قسمتی از اعتبار تخصیص یافته را به آن اختصاص داد.

اعتبارات خارج از شمول:

بخشی از اعتبارات بودجه سالانه دولت به موجب مجوزهای قانونی، بدون رعایت قانون محاسبات عمومی و سایر مقررات عمومی دولت و بر اساس ” قانون نحوه هزینه کردن اعتبارات خارج از شمول قانون محاسبات عمومی و مقررات عمومی دولت ” مصرف می­شود.

موافقتنامه :

 سندي است كه در اجراي بودجه و بر اساس شرح فعاليتهاي جاري و تملك داراييهاي سرمايه اي و به تفكيك پروژه هاي طرح و فصول و مواد هزينه در حدود اعتبارات مصوب تنظيم و بين مسئول دستگاه اجرايي و سازمان مديريت و برنامه ريزي پس از انجام هماهنگي و توافق ،‌مبادله گرديده و اجراي بودجه از نظر تخصيص اعتبارات ، انجام عمليات ثبت وقايع مالي و حسابداري پس از مبادله موافقتنامه انجام مي گيرد.

آييـن‌نـامـه

 مجموعة مقرراتي است كه هر مؤسسه اعم از عمومي‌ يا خصوصي به‌منظور تنظيم امور مؤسسة خود تهيه و تدوين مي‌كند. همچون آيين‌نامه‌هاي مؤسسات دولتي، انجمن‌هاي محلي، احزاب، شركت‌ها، آموزشگاه‌ها و جز آن.

ابـلاغ

 ابلاغ، در لغت به معناي رساندن است؛ رساندن نامه يا پيامي‌به كسي يا كساني، اما در اصطلاح اداري و قضايي كاربردهاي مختلفي دارد. در اصطلاح اداري، حكمي‌است كه از مقام بالا به مقام پايين‌‌تر، به‌منظور انتصاب، مأموريت و غيره نوشته مي­شود. در اصطلاح قضايي و حقوقي عبارت است از : ”تسليم رونوشت حكم غيابي به محكوم عليه غايب يا قائم مقام قانوني او” (فرهنگ معين).

 ابلاغ گاه به‌صورت ”ابلاغيه” نيز به‌كار مي‌رود كه نادرست است، چون در فارسي تك واژ مؤنث نداريم. كلمة ابلاغ، گاه در نامه‌ها و به‌ويژه در پايان‌نامه‌ها، به معناي اعلام و رساندن، در عبارت‌هايي همچون : ”ابلاغ فرماييد” ، ”امر به ابلاغ فرماييد” نيز به‌كار مي‌رود.

ارزش‌يـابي

 ارزشيابي، واحدي است در اداره كه مسؤوليت رسيدگي به چگونگي كار و وضع كاركنان و شكايات رسيده به آن اداره را بر عهده دارد. گاه به جاي ارزشيابي، ارزيابي به‌كار مي‌رود كه به‌اين معنا درست نيست.

اسـاس‌نـامـه

 قانوني است كه براي ادارة هر انجمن، مجلس يا سازماني اجتماعي، سياسي و فرهنگي تنظيم مي‌شود، يا مجموعة مواد يا ويژگي‌هايي است كه براي تشكيل شركت، حزب يا انجمني تنظيم مي‌شود.

استـناد

 اين كلمه عربي و مصدر لازم و در لغت به معناي پشت دادن، توجه يا تكيه كردن به موضوع يا مطلبي است و براي توجه دادن ارباب رجوع به مقررات مورد استناد به‌كار مي‌رود.

اعـلام

 اعلام، به معناي ”آگاهانيدن” و ”آگاه كردن” و ”شناساندن” است و با افعال ”مي‌دارد” و ”مي‌نمايد” و ”مي‌كند” و ”مي‌شود” و ”مي‌گردد” به‌كار مي‌رود. ”اعلام نظر” هم زماني به‌كار مي‌رود كه فرستنده براي اجراي كار، نياز به نظر مشورتي شخص ثانوي دارد  و با ذكر آن از مخاطب يا مقام بالاتر نظرخواهي مي‌كند.

انديـكاتور (= نامه‌نـما)

 خوشبختانه براي اين كلمة فرانسوي، فرهنگستان زبان و ادب فارسي اخيراً ”نامه‌نما” را برساخته است، گرچه در نظر اول معناي جامعي ندارد. در اصطلاح اداري، انديكاتور يا نامه­نما دفتري است كه تاريخ و شماره و خلاصة نامه­هاي وارد و صادر در آن ثبت و شمارة ترتيب دفتر به روي نامه‌ها زده مي‌شود.

ايندكـس (= نمـايه)

 خوشبختانه براي واژة ايندكس نيز فرهنگستان واژة ”نمايه” را ساخته است. اين واژه انگليسي است و معناي شاخص و فهرست را نيز مي‌دهد. در تداول اداري ”اندكس” تلفظ مي‌شود. و نيز دفتر راهنمايي است كه نامه‌هاي ثبت شده در دفتر ”نامه‌نما” براساس شماره‌هاي خاص در آن شماره‌گذاري مي‌شود و جست‌وجوي نامه از طريق آن به سهولت صورت مي‌گيرد.

ايـفاد

 ايفاد از باب افعال است و از ”وفد” به معناي ”به رسولي آمدن نزد كسي” گرفته شده است. ”افاده” هم از اين خانواده است. ”وافد” اسم فاعل آن و به معناي ”اينده” و ”به رسولي رونده” است. ايفاد در لغت به معناي فرستادن و روانه كردن است.

بـازرسـي

 بازرسي، رسيدگي به وضع سازمان‌هاست كه يا از طرف بازرسي كل كشور انجام مي‌پذيرد، يا از طرف خود سازمان، يك يا چند تن به‌صورتي از پيش تعيين شده يا سرزده و بي‌خبر، به امور مربوط به شكايات مطرح شده، دربارة آن سازمان يا كاركنانش صورت مي‌پذيرد.

بـايـگانـي

 بايگاني از واژه‌هاي مصوب فرهنگستان سابق است (به‌جاي آرشيو) و به­معناي مكاني است كه در آنجا نامه­­ها و اسناد دولتي يا خصوصي را نگهداري مي‌كنند تا در موقع نياز به آساني بتوان به آنها دسترس پيدا كرد. البته اخيراً رايانه در بسياري مواقع پاسخگوست و نيازي به مراجعه به بايگاني و ملاحظة اصل نامه احساس نمي‌شود.

بخش

 بخش، مجموعه‌اي كوچك‌تر از اداره است كه زيرنظر آن كار مي‌كند و ممكن است خود شامل چند زير مجموعة ديگر با عنوان ”دايره” باشد.

پـاسـخ

 پاسخ يا در پاسخ، اصطلاحي است نزد يك به ”عطف” (عربي) يا ”بازگشت” (فارسي)، كه هنگام جواب دادن به نامة اداري يا شخصي به كار مي‌رود. البته ”عطف” ، گاه، توجه دادن مخاطب به نامه‌اي است و ممكن است معناي ”بازگشت” يا ”پاسخ” را دربر نداشته باشد. برخي اوقات به جاي كلمة ”پاسخ” (فارسي) ، ”در جواب” هم نوشته مي‌شود.

پـيـرو

 اين كلمه از دو جزء ”پي” (اسم) و ”رو” (بن مضارع) ساخته شده و صفت فاعلي مركب مرخم به معناي ”به دنبال رونده” است. وقتي نامه يا نامه‌هايي به جايي فرستاده مي‌شود و پاسخ دريافت مي‌گردد، در نامه يا نامه‌هاي بعدي از لفظ ”پيرو” استفاده مي‌كنند. مثلاً مي‌نويسند : پيرو نامة شمارة 4287 تاريخ 12 بهمن 80 به اطلاع يا به استحضار مي‌رساند :

يا : پيرو نامه‌هاي شمارة 21756 و 97142 ، به تاريخ 25 بهمن و 30 اسفند 80 به اطلاع مي‌رساند :

پـي نـوشـت

از دو جزء ”پي” (اسم) و ”نوشت” (فعل ماضي سادة سوم شخص) ساخته شده است. يعني صفت مفعولي مركب مرخم (كوتاه شده) است كه به معناي ”پايين نوشته شده” ، يعني مطلبي كه در پايين نامه نوشته شده به كار مي‌رود.

پيـوسـت

 واژه‌اي فارسي است، لكن برخي كاربرد آن را غلط مي‌دانند، زيرا اين كلمه مصدر مرخم و به مفهوم ”پيوستن” و ”الحاق نمودن” (مصدر ساده و مركب) است و بهتر است آن را به جاي ضميمه به كار نبريم. مترادف اين واژه، ”ضميمه” ، ”منظم” و ”به انضمام” عربي است. برخي از كلمة ”به همراه” استفاده مي‌كنند.

تشـكيـلات

 به مجموعه‌اي هماهنگ و موزون كه سلسله مراتب، هدف و وظايف و ارتباطات معيني دارا باشد، تشكيلات گفته مي‌شود.

تـصويـب

 مصدر متعدي عربي و به معناي ”صواب شمردن” ، ”راست و درست دانستن” ، ”به درستي خبري حكم كردن” است. اين واژه نيز، هم خانواده با ”مصوب” و ”مصوبه” است كه البته ”مصوبه” به پيروي از اسم مؤنث عربي در فارسي آمده و كاربرد آن به لحاظ آنكه در فارسي تك واژ مؤنث نداريم، نادرست است ولي به سبب كاربرد مكرر آن نمي‌توان آن را نادرست انگاشت ولاجرم بايد آن را پذيرفت. اين كلمه هنگامي‌به كار مي‌رود كه مي‌خواهند مطلبي را به‌صورت قانوني و لازم الاجرا درآورند و مي‌گويند : ”به تصويب رسيده” يا ”تصويب شده” است.

تلـفنگرام

 واژه‌اي فرانسوي است و به معناي ”مخابره” يا اعلام خبر است كه به منظور تسريع در كار به وسيلة تلفن بيان مي‌شود تا گيرنده آن را بنويسد. در زمان حاضر دستگاه ”دورنگار” (فاكس) كاربرد ”تلفنگرام” را محدود كرده است.

تلكـس

 اين واژه هم فرانسوي و نام دستگاهي است كه به وسيلة آن، پيام نوشتاري به‌صورت مستقيم بين دو مشترك مبادله مي‌شود يا به پيامي‌گفته مي‌شود كه از طريق دستگاه تلكس مخابره مي‌شود.

تلگـراف

 واژه‌اي فرانسوي و نام دستگاهي است كه به وسيلة آن، پيامي‌را از راه دور مخابره مي‌كنند و آن مركب از دستگاه فرستنده و دستگاه گيرنده و سيم هاي رابط است.

تلگرافي

 اين تركيب، صفت نسبي و منسوب به تلگراف است كه از واژة فرانسوي تلگراف و حرف ”ي” فارسي ساخته شده است. در اصطلاح به مفهوم ”شيوه تلگراف يا وسيلة تلگراف” است و بيشتر وقتي به كار مي‌رود كه كوتاه كردن صحبت يا سرعت در عمل مورد نظر باشد.

تلگـرام

 واژة فرانسوي و به مفهوم مطلب و پيامي‌است كه به وسيلة دستگاه ”تلگراف” مخابره مي‌شود.

حسـابـداري

 دايرة رسيدگي به دخل و خرج هاي هر سازمان را كه زير نظر حسابدار و به كمك يك يا چند تن ديگر، اداره مي‌شود، حسابداري مي‌گويند. مسؤوليت رسيدگي به كلية حسابهاي مالي هر اداره بر عهدة ”ذي حساب كل” آن اداره است.

دايـره

 جزيي از بخش به شمار مي‌رود كه زيرنظر مستقيم مسؤول بخش، وظايف تعيين شده را انجام مي‌دهد.

دبيـرخـانه

 دبيرخانه، واحد اداري مشخصي است كه ادارة امور دفتري را براساس روشهاي تدوين شده برعهده دارد. وظيفة مهم دبيرخانه، نظارت برنامه‌هاي رسيده و ثبت و توزيع نامه‌هاي وارد يا صادر شده است. دبيرخانه ممكن است به روش ”متمركز” ، ”غيرمتمركز” يا ”نيمه متمركز” اداره شود. (براي اطلاع بيشتر مي‌توان به كتاب : ”ادارة امور دفتري” نوشتة سيدابراهيم علن از مجموعه انتشارات ”مركز آموزش مديريت دولتي” مراجعه كرد.

دستـورالعمل

 نوشته­اي است كه چگونگي اجراي كار و وظيفة رده هاي پايين تر را در اداي وظايف اداري و مأموريت ها بيان مي‌كند. دستورالعمل، بررسي جزئيات و مسؤوليت ها و طريق اجراي آنهاست. دستورالعمل در حقيقت، دستور و شيوة چگونگي اجرا كردن آيين نامه‌ها و مقررات اداري است. ناگفته نماند كه تركيب ”دستور” (فارسي) با ”عمل” (عربي) درست نيست، لكن اين تركيب سال هاست به كار مي‌رود و ديگر نمي‌توان آن را از زبان فارسي بيرون راند. فارسي اين كلمه ”دستور كار” است كه به لحاظ معنا ، جامع نيست.

دورنـگار (فاكس)

 دورنگار معادلي است كه فرهنگستان زبان و ادب فارسي براي واژة فاكس اروپايي تصويب و پيشنهاد كرده است. دو معادل ديگر اين واژه ”نمابر” و ”دورنويس” است. دورنگار دستگاهي است كه تصوير هرگونه نوشته و نقشي را با داشتن رمز طرف مقابل براي دستگاه مشابه خود مي‌فرستد.

ذي حسـاب

 ارجح ترين فرد در رسيدگي به حساب و كتاب پولي و هزينه هاي هر مؤسسه را ”ذي حساب” و حوزة مربوط به وي را ”ذي حسابي” مي‌گويند.

راهـ‌كار

 برنامه و ارائة طريقي را كه به منظور حل و فصل كاري پيشنهاد مي‌شود، راه‌كار مي‌نامند.

رده

 واژه‌اي فارسي و به معناي دسته و طبقه است و در اصطلاح اداري به سطحي از سطوح تشكيلاتي هر مجموعه مي‌گويند كه تحقق وظايف و مأموريتهاي محول را بر عهده مي‌گيرد.

رئيـس

 فردي را كه مسؤوليت مستقيم هماهنگ سازي مسؤولان و سياست هاي هر سازمان و مؤسسه را با حكم مقام برتر بر عهده دارد، رئيس اداره يا سازمان مي‌گويند. البته در برخي موارد وظايف رئيس فراتر از عرف است. مثلاً رئيس سازمان صدا و سيما را كه مقام معظم رهبري تعيين مي‌كند، نمي‌توان با رئيس فلان اداره قياس كرد. در اين قبيل موارد رئيس تا حد وزير شناخته مي‌شود. نوشتن كلمة ”رييس” نادرست است، چراكه اولاً ”رئيس” عربي است و طبق قاعده چنانچه پيش از همزه­ حرف مفتوح و پس از آن ”اي” كشيده باشد، همزه روي پاية خود ثابت مي‌ماند. ثانياً همزه در كلمة ”رئيس” در ريشة كلمه است و تبديل به ”يا” نمي‌شود.

سرپـرسـت

 مسؤول موقت هر سازمان را در زماني كه رئيس آن مؤسسه انتخاب نشده است، سرپرست مي‌گويند. البته به مسؤولان ثابت برخي مؤسسات نيز سرپرست گفته مي‌شود.

سنـد

 هر مطلب و نوشته و مدركي كه بتوان به آن اعتماد و استناد كرد، به‌ويژه نوشته‌اي كه از پشتوانة قانوني و اجرايي برخوردار است، سند مي‌گويند. سند را به سند عادي و رسمي‌مي‌توان تقسيم كرد. نوشته‌اي كه در مرجعي ذي صلاح تنظيم نشده باشد، ­”سند عادي” و نوشته‌اي را كه در مرجعي صلاحيت دار تنظيم شده باشد، ”سند رسمي” مي‌گويند.

 در تعريفي ديگر : اسنادي را كه درخور طبقه بندي و حفاظت باشد، اسناد رسمي‌مي‌نامند. قبلاً اشاره كرديم كه قانون مدني كشور در مادة 1284 خود سند را اين گونه تعريف كرده است : ”سند عبارت است از هر نوشته‌اي كه در مقام دعوي يا دفاع قابل استناد باشد. ”

كه البته‌اين ماده قانون در زماني به تصويب رسيد كه نوار و فيلم و ساير موارد سند، تلقي نمي‌شده است. چه بسا امروزه مداركي نظير ارائة فيلم و نوار به دادگاه سند تلقي شود و درخور نفي يا اثبات باشد.

شـرح وظـايـف

 تعيين و تبيين حدو وظايف، اختيارات و مسؤوليتهاي هر جزو اداري را با توجه به اهداف هر مجموعه كه در قالب ضوابط و مقررات و قوانين مربوط باشد، شرح وظايف مي‌نامند.

طـرح

 به هرگونه پيشنهاد براي اجرا شدن برنامه يا رفع مشكلي، طرح مي‌گويند. در هر طرح بايد به اجرايي بودن و مقرون به صرفه بودن آن التفات كرد.

ضـابطه يا ضوابـط اداري

 چارچوب و مقررات و حدود تعيين شده براي امور گوناگون هر سازمان و مؤسسه را كه مراجع يا مقامات ذي صلاحي در نظر گرفته اند، ضابطه يا ضوابط اداري مي‌نامند.

عطـف (بازگشت)

عطف، واژه‌اي عربي و مصدر لازم به معناي مايل شدن به چيزي و برگشتگي و بازگشت است. معادل فارسي آن ”بازگشت” يا ”در بازگشت” است. در اصطلاح اداري، هرگاه نامه‌اي از طرف اداره‌اي رسيده باشد و ما بخواهيم به آن پاسخ دهيم يا استناد كنيم يا توجه مخاطب را به آن جلب كنيم، مي‌نويسيم : ”عطف به نامة شمارة …… تاريخ …… كه مي‌توان به جاي كلمة ”عطف” (عربي) ”بازگشت” (فارسي) نگاشت، كه پيش تر هم اشاره كرديم.

قـانـون

 سلسله قواعدي كه شكل حكومت و سازمان قواي سه گانة كشور و حقوق مردم و تكاليف آنان را در برابر دولت و مقررات اداري مشخص مي‌كند، قانون مي‌نامند.

 قانون چارچوبي كلي است كه‌ايين نامه‌ها، مرام نامه‌ها، اساس نامه‌ها و دستورالعمل ها و ديگر مقررات اداري نبايد با آن مغاير باشد و همة آنها بايد در چارچوب قانون، تهيه و تدوين شود.

قـائـم مقـام

 فردي را كه در غياب رئيس يا مسؤول هر سازمان و مؤسسه عهده دار تمام يا قسمتي از اختيارات وي مي‌شود، قائم مقام مي‌نامند.

كـارگـزينـي

 بخش مهمي‌از هر سازمان كه پرونده هاي كاركنان و امور مربوط به آنان از قبيل رسيدگي به حقوق، ترفيع پايه، تعيين و اعلام محل خدمت، مرخصي ها و كارهايي از اين دست را در اختيار دارد و در چارچوب قانون و زير نظر مقام بالاتر به‌اين امور مي‌پردازد، كارگزيني ناميده مي‌شود.

كميـسيون

 كميسيون، واژه‌اي فرانسوي است و به معناي مجموعة افراد منتخب هر سازمان يا تشكيلات است كه براي بررسي و دنبال كردن موضوع يا مسئله‌اي خاص گردهم مي‌آيند.

گـردش كـار

 شروع و بررسي و تجزيه و تحليل كارهاي انجام شده دربارة برنامه‌اي ويژه را كه همراه با پيشنهاد براي تصميم مقتضي به ردة بالاتر مي‌فرستند، ”گردش كار” مي‌نامند.

لايـحه

 پيش نويس قوانين تسليم شده از طرف هيئت دولت به مجلس را ”لايحه” مي‌نامند. تا زماني كه‌اين لوايح به تصويب مجلس نرسيده است، ”لايحه” نام دارد، اما پس از آن ”تصويب نامه” است.

مـأمـوريـت

 تكليف يا تكاليف كلي را كه از طرف مراجع ذي صلاح به‌صورت شفاهي يا كتبي و به منظور بررسي و اجراي كاري به فرد يا تشكيلاتي معين داده مي‌شود، مأموريت مي‌گويند.

مـتـبـوع

 واژه‌اي عربي و اسم مفعول و به معناي ”پيروي شده” يا ”تبعيت شده و اطاعت شده” در برابر ”تابع” است كه همراه كلمه هايي چون : اداره، وزارت، دولت، كشور و رياست به كار مي‌رود، نظير : ادارة متبوع، وزارت متبوع، كشور متبوع، رياست متبوع و غيره . بديهي است املاي اين كلمه نبايد با واژة ”مطبوع” (دلپسند) اشتباه شود.

مـديـريـت

 در برخي سازمان‌ها و مؤسسات، واحدهاي اداري گوناگوني. مسؤوليت حوزه‌اي مشخص را با شماري كارمند و زير نظر رئيس يا مسؤول آن مؤسسه بر عهده دارند كه‌اين واحدها را مديريت و مسؤول آنها را مدير مي‌نامند.

 نبايد فراموش كرد كه كلمات : ”مديريت” ، ”معاونت” ، ”رياست” ، ”فرماندهي” و نظاير آن مصدر است و نبايد آنها را براي اسم ذات (شخص) به كار برد و قبلاً هم اشاره كرديم.

مسـؤوليت مستـقيم يـا غـيرمسـتقيم

 هرگاه مسؤول و مقام بالاتر بدون واسطه، در كار و برنامة رده هاي پايين تر مداخله و نظارت كند و امر و نهي نمايد، مسؤوليت مستقيم و اگر با واسطه و غيرمستقيم بر كار زيردست خود نظارت كند، مسؤوليت غيرمستقيم دارد.

مصـوب / مصـوبه

 مصوبه، اسم مفعول و مؤنث مصوب است و در اصطلاح هرگونه قانون يا مطلبي را كه در مجلس يا شورايي لازم الاجرا تشخيص مي‌دهند و ابلاغ مي‌كنند، مصوبه مي‌نامند. براي اين اصطلاح، صورت جمع، يعني ”مصوبات” هم مي‌گويند. اشاره كرديم كه در فارسي تك واژ مؤنث نداريم لكن اين كلمه در فارسي جا افتاده و چاره‌اي جز پذيرفتن آن نيست.

هـامـش

  واژه‌اي است عربي و در لغت به معناي حاشيه و مرز، در برابر انضباط متن نامه و كتاب و در اصطلاح اداري مترادف با ”پي نوشت” و ”حاشيه” است.

مدیریت منابع انسانی: اصطلاحی است برای توصیف گستره ای از فعالیت های متنوع شامل جذب . نگهداری و پرورش نیروی کار با استعداد و پرانرژی که بر تجهیز سازمان با کارکنان  توانمند و حصول اطمینان از مطلوبیت به کارگیری استعدادها و بهره برداری از نیروی انسانی سازمان برای نیل به اهداف سازمان دلالت دارد. به عبارت دیگر، عبارت است از جذب، توسعه وحفظ نیروی کار شایسته و لایق برای رسیدن به اهداف سازمانی براساس نظام ارزشی حاکم برجامعه با حداکثر کارآیی.

  برنامه ريزي نيروي انساني: فرآيند  تعيين هدف‌ها، سياست‌ها و برنامه‌های كه به پرورش، كاربرد و توزيع نيروي انساني بپردازد تا بتواند مقاصد سازمانی را تأمين نماید و بوسيله آن سازمان تعيين ‌كند كه براي نيل به اهداف خود به چه تعداد پرسنل با تخصص و مهارت‌هايي براي چه مشاغلي نياز دارد. 

  سطوح سرپرستی : به مدیر عامل، معاون، مدیر، رئیس، مسئول، سرگروه و.. سطح سرپرستی اطلاق می گردد.

 پست: به جایگاه سازمانی سطوح سرپرستی اطلاق می گردد که به طور مستمر برای یک شغل و ارجاع آن به یک مستخدم در نظر گرفته شده است اعم از این که دارای متصدی یا بدون متصدی باشد.

 شغل : عبارتست از مجموعه وظايف و مسئوليت هاي مشابه و مرتبط كه بعنوان كار واحد شناخته مي شوند .

 شرح شغل : مجموعه از وظایف مرتبط و مشخص که از طرف شرکت برای هر شغل تعریف می گردد.

 شرایط احراز شغل:حداقل شرایط مورد نیاز (مهارت/تجربه ..) که برای تصدی یک شغل در شرکت لازم می باشد.

  استخدام : عبارت است از جذب و بکارگیری افراد در یکی از مشاغل موجود در شرکت

استخدام موقت : چنانچه استخدام افراد برای زمان موقت یا انجام کار معین بوده باشد، استخدام موقت نامیده می شود.

استخدام غیرموقت : چنانچه بکارگیری افراد ، به منظور انجام کارهای مستمر و برای  مدت نامحدود انجام شده باشد به عنوان استخدام غیر موقت تلقی می شود.

دوره آزمايشي: در بدو شروع به کار ، طرفین (فرد متقاضی و شرکت) مدتی را بصورت آزمایشی با یکدیگر همکاری می کنند كه طي آن كاركنان جديد‌الاستخدام از نظر مهارت‌هاي فني و كاربردي، توان انجام امور محوله و شخصيت كاري و حرفه‌اي مورد ارزيابي مديران ذيربط قرار گرفته و پس از آن نسبت به استخدام يا عدم استخدام آنان در پايان دوره تصميم‌گيري مي‌شود

دورههايآموزشي : دورههايياستشاملمجموعهعناوينوبرنامههايآموزشيعموميوتخصصيكهبهمنظورافزايشكاراييواثربخشي فرديوسازمانيباتوجهبهاهدافمؤسسهبانظرمديرانمربوطهوتصويبمديرعاملدرچارچوبقوانین شرکتوبااستفادهازشيوههايمختلفآموزشيبهمورداجراگذاردهميشود.

  مدارك استخدامي:به مداركي اطلاق مي‌شود كه قبل از عقد قرارداد و جهت تكميل پرونده پرسنلي از متقاضيان استخدام دريافت مي‌شود.

 تعريف قرارداد كار :قرارداد كارعبارت است از قراردادي كتبي يا شفاهي كه به موجب آن كارگر در قبال دريافت حق‌السعي، كاري را براي مدت موقت يا مدت غيرموقت براي كارفرما انجام مي‌دهد.

  قرارداد استخدامي پاره وقت: به قراردادهايي اطلاق مي‌گردد كه توسط شركت و براي يك دوره زماني معین با كاركرد كمتر از حداكثر ساعات قانوني كار با متقاضيان استخدام منعقد مي‌گردد.

 قرارداد آزمایشی : کلیه پرسنل شرکت در ابتدای استخدام مدتی را با توجه به ضوابط این دستورالعمل به عنوان دوره آزمایشی در چهارچوب قوانین کار همکاری می نمایند.

  قرارداد کار موقت( مدت معین) : که مدت آن با توجه به ضوابط شرکت تعیین و پس از اتمام مدت قرارداد بر اساس نیاز با امضاء قرارداد جدید تمدید می گردد

 قرارداد کار معين : در اين نوع قرارداد موضوع ، انجام كار معيني توسط كارگر است كه با انجام كار مورد توافق قرارداد خاتمه خواهد پذيرفت .

 قرارداد روزمزد : در خصوص کارگران ساختمانی و پروژه ای که بصورت شفاهی بوده و در صورت تداوم آن بیش از یک ماه قرارداد کتبی امضاء می گردد

 قراردادهايكارمزدي : كارمزد عبارت است از مزدي كه بابت انجام مقدار كاري مشخص كه از نظر كمي قابل اندازه گيري يا شمارش باشد به ازاي هر واحدكار تعيين و پرداخت مي شود.

 قراردادهاي كارمزد ساعتي : كارمزد ساعتي مزدي است كه در مقابل انجام كار مشخص در زمان مشخص پرداخت مي‌شود. در قرارداد كارمزد ساعتي بايد ميزان و مقدار كار متناسب با زمان مشخص باشد.

 قراردادهاي مزد ساعتي : مزدساعتي مزدي است كه بابت ساعاتي كه وقت كارگر در اختيار كارفرماست محاسبه و پرداخت مي‌شود. درقراردادهاي مزدساعتي، نوع كار(صرف نظر از مقدار و ميزان آن) و نيز ساعات كار در روز يا هفته يا ماه مشخص مي‌گردد

   قرارداد مشاوره : جهت استفاده از تجارب افراد مشاور که حداکثر مدت آن یک سال می باشد. ( نقش مشاور در سازمان به عنوان متخصص و خبره ای بی طرف است که با دارا بودن آگاهی و تجربه کافی، در کنار مدیریت یا مدیران به طراحی، نظارت و انتخاب راهکارها و سیستم ها می پردازد)

قرارداد پیمانکاری نیروی انسانی: در خصوص پیمانکارانی که برای انجام برخی خدمات مورد نیاز شرکت نیروی انسانی جذب و در اختیار شرکت قرار می دهند منعقد می گردد

حالتهای خاص قرارداد موقت و مشاوره: قراردادهای دانشجویی، خرید خدمات آموزشی، کار معین و.. می باشد.

 سابقه مفید :عبارتست از  تمام/قسمتی از سوابق ارائه شده توسط فرد که طبق نظریه مدیریت ذیربط در کمیته حقوق و دستمزد با توجه به میزان ارتباط آن با شغل ارجاعی به عنوان تجربه مفید پذیرفته می شود.

ابلاغ : عبارتست از دستور کتبی که در حدود مقررات و دستورالعمل های مربوطه به کارکنان اعلام می گردد

 حقوق: مبلغی است که در ازای کار بر اساس آیین نامه حقوق و دستمزد شرکت ، بصورت ماهیانه/هفتگی/روزانه به کارکنان پرداخت می گردد.

  مزایای رفاهی : عبارتست از وجوه نقدی و غیر نقدی (کالا/بن خرید/سرانه رفاه و..) که در اجرای قانون کار و تامین اجتماعی و بر اساس آیین نامه حقوق و دستمزد مصوب شرکت به کارکنان تعلق می گیرد.

 انتقال : عبارتست از تغییر محل خدمت و یا واحد سازمانی در داخل شرکت و یا دیگر شرکت های گروه .

 ماموریت به کار : عبارت است از محول کردن شغل و یا وظیفه ای موقت برای شاغل برای مدت معین در واحد سازمانی دیگر در داخل شرکت های گروه به منظور انجام وظایف مقرر که از طرف شرکت تعیین می گردد.

 گزینش :گزینش عبارت است از پذیرفتن افرادی که دارای توانائیها و مهارتهای لازم و شخصیتی مناسب برای انجام موفقیت آمیز مشاغل خاصی در سازمان می باشند؛ به عبارت دیگر، شناسایی و گزینش مناسب ترین افراد برای مشاغل سازمانی از بین متقاضیان است.

آشنا سازی :  هدف آشنا سازی کارکنان جدید الاستخدام به اطلاعات پایه ای در مورد سازمان و اطلاعاتی که جهت اجرای رضایتمندانه مشاغلشان به آن نیازمندند. و از اين طريق آنان نسبت به شغل جديد و خط مشي ها ، فرايند وفرهنگ سازمان آگاه شوند و توانايي كار كردن با كاركنان ديگر در محیط مربوطه  را به دست آورند.

 ارزیابی عملکرد:Performance Appraisal: ارزیابی عملکرد عبارت است از تعیین درجه کفایت و لیاقت کارکنان در انجام وظایف و مشاغل محوله و تقبل محدودیتها در سازمان که بطور عینی و سیستماتیک اجرا می گردد.

واژگان و اصطلاحات رایج در سیستم کیفیت    

ردیفاصطلاحجمله تکمیلیشرح مختصر
1DPUDefect Per Unitتعداد ایراد به ازای واحد تولید
2NQS درصد تعداد نقاط معیوب در تست تخریب
3IQGInspection Quality Geometryنمره منفی ابعادی بدنه
4NDTNon Destructive Testتست غیر مخرب نقطه جوشهای بدنه
5DTDestructive Testتست مخرب نقطه جوشهای بدنه
6OK Rate درصد نقاط داخل محدوده
7CFChecking Fixtureفیکسچر کنترل ابعادی
8 Opening Gageگیج اندازه گیری کادر شیشه جلو و عقب بدنه
9MIGMetal Inert Gasجوشکاری با گاز محافظ خنثی
10MAGMetal Active Gasجوشکاری با گاز محافظ فعال
11AVESAlliance Vehicle Evaluation Standardاستاندارد تلفیقی ارزیابی خودرو ( رنو – نیسان )
12CSRCustomer Satisfaction Checkکنترل الزامات مشتری
13FOS/SOSStandard Operation Sheetبرگه عملیات استاندارد
14ILU Plan برنامه آموزشی افزایش مهارت
15Monitoring Plan طرح پایش ( نظارت )
16MQAQA Matrixماتریس تضمین کیفیت
17NQNon Qualityغیر کیفی – بی کیفیت
18PPMPart Per Millionتعداد خرابی قطعه در میلیون
19QCSQC Storyروش استاندارد 9 مرحله ای حل مشکلات کیفی
20QRQCQuick Response Quality Controlپاسخ گویی سریع به مشکلات کیفی
21SPRSystem ( de ) Production Renaultسیستم تولید شرکت رنو
22SPT / WSSWork Station Standardizationاستاندارد سازی ایستگاه کاری
اصطلاحات، تعاریف، واژه نامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *