به و

2-1- ضرورت نیاز به معماری :
معماری در صورتی نیاز است که از مواردی همچون بزرگ بودن سیستم، انعطاف پذیری، طول عمر زیاد، پیچیدگی سیستم و تولید سفارشی یکی یا بیشتر از یکی در سازمان مد نظر وجود داشته باشد
به طور خلاصه می توان لزوم معماری سازمانی را در ظهور سازمان های بزرگ، نیاز به طراحی و توسعه سیستم های اطلاعاتی پیچیده، ظهور سیستم های اطلاعاتی با منظور خاص، اهمیت انعطاف پذیری سازما نها در برابر فشارهای بیرونی نظیر تغییرات کسب و کار، تغییر مأموریت ها و ساختار سازمانی، تغییرات سریع فناوری و توزیع شدگی سازمان ها در گستره جغرافیایی بیان کرد.

2-2- جایگاه معماری سازمانی:
در هر سازمانی ابتدا به مسائل راهبردی سازمان توجه می شود. در این مرحله باید تعیین کرد که سازمان برای چه به وجود آمده است؟ سیاست های حاکم بر آن چیست؟ جهت گیری کلی سازمان چیست؟ مأموریت و چشم انداز آن چیست؟ اهداف و مقاصد سازمان چیست؟ به این سؤال ها در حوزۀ مدیریت استراتژیک پاسخ داده خواهد شد. این حوزه شامل فلسفۀ وجودی سازمان، مأموریت ها و چشم اندازها، سیاست ها، اهداف و مقاصد و راهبردها می شود.
این حوزه به عنوان پیش نیاز حوزۀ بعدی (حوزه معماری سازمانی) است که بیشتر به این مطلب پاسخ می دهد که آیا فناوری اطلاعات موجود در سازمان می تواند ما را به اهداف تعریف شده در حوزه مدیریت راهبردی برساند؟
در آخرین حوزه (حوزه سوم) کاربردها و سیستم های عملیاتی بررسی می شوند. این حوزه را می توان معماری سامانه ها دانست که به دنبال معماری سازمان می آید.
(امربر، 62:1382 ).

2-3- پیشران های معماری:
1 . پیشران های مأموریتی: پیشران های مأموریتی به آن دسته از عوامل بیرونی اطلاق می شود که روی مأموریت ها، بازار، حوزه عملکرد و خدمات یک سازمان تأثیر می گذارد. تغییراتی که در این حوزه اتفاق می افتد، سازمان را تحت فشار می گذارد و وادار به تغییر می کند.
2 . پیشران های فناوری : پیشران های فناوری به آن دسته از عوامل بیرونی گفته می شود که در حوزه فناوری رخ می دهند و به سازمان فشار می آورند. فشارهای ناشی از پیشرا نهای فناوری نیز می تواند موجب تغییرات سازمانی شود. برای مثال، با ظهور اینترنت اغلب سازمان ها مجبور به ایجاد تغییرات سازمانی شده اند و واحدهای خاصی برای حمایت از فرصت های جدید تجارت الکترونیک، خدمات مشتری و… ایجاد کرده اند.

2-4- نتایج معماری سازمانی :
در معماری سازمانی نتایج زیر به دست می آید (شمس، 38:1383):
بهبود روش ها و فرایندها در مأموریت های سازمانی: یکی از دستاوردهای مهم معماری سیستم های بزرگ اطلاعاتی، کشف و حذف فرایندهای اضافی در اجرای یک مأموریت است. در واقع معماری شامل بازمهندسی فرایندها نیز می شود. اصلی ترین هدف از ایجاد معماری اطلاعاتی تمرکز بر داده ها و فرایندها و تعاملات بین آنهاست که به بهینه سازی فرایندها می انجامد.
ایجاد نظامی یکدست و قابل مقایسه در توصیف سیستم ها: طراحی و پیاده سازی مأموریت ها، فرایندها و سیستم های اطلاعاتی که در سازمان های بزرگ به کار گرفته می شوند، نیازمند وجود الگوهای مناسب و استاندارد برای توصیف آنهاست؛ در غیر این صورت امکان مقایسه خروجی های سازمان های مختلف با هم وجود ندارد و فرایند یکپارچگی دچار چالش های اساسی خواهد شد.
یکپارچگی: ایجاد یکپارچگی اطلاعاتی با ادغام و به اشتراک گذاری اطلاعات، از نتایج به کارگیری معماری اطلاعاتی است. معماری اطلاعاتی با ایجاد استانداردهای خاص، قواعدی برای به اشتراک گذاری دادهها ایجاد می کند تا امکان رد و بدل کردن اطلاعات در سطوح مختلف از پایگاه های داده تا زیرسیست مها و تغییرات فراساختاری برای اخذ نتیجه مطلوب مهیا شود.
کاهش پیچیدگی در سیستم های اطلاعاتی: یکی از دستاوردهای مهم معماری سازمانی، تعریف و حذف افزونگی داد هها و نرم افزارهای کاربردی است که باعث کاهش پیچیدگی در سیستم های اطلاعاتی، کاهش افزونگی و بهینه سازی نرم افزارها و پایگاه های داده و ارتباطات میان آنها می شود. در نهایت م یتوان گفت معماری سازمانی از طریق کاهش پیچیدگی باعث کاهش هزینه های سازمان خواهد شد.

2-5- سبک های ارائه مدل های معماری:
• دو نوع سبک در ارائه مدل های معماری قابل توجه است:
1-معمار ی توصیفی
2-معماری تجویزی
• سبک های ارائه مدل های معماری برای صنعت خودرو:
محدوده هایی که در صنعت خودرو تا کنون محققین در زمینه توصیف معماری سازمان های خودرویی داشتند :
1- توصیف معماری خودرو (معماری محصول)
2- توصیف معماری تامین
• محدوده هایی که تاکنون معماری سازمانی برای توصیف استفاده نشده است:
1-معماری صنعت مونتاژ
2-معماری طراحی و مهندسی خودرو

2-6- توصیف معماری های جاری:
برای بیان چگونگی حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب در قالب یک چارچوب معماری سازمانی روشهای متعددی تبیین و معرفی شده اند:
چارچوب معماری سازمانی یک ساختار منطقی برای دسته بندی و سازماندهی اطلاعات پیچیده است که برای توصیف معماری سازمان از آن استفاده می شود، این چارچوب ها می بایست قادر باشند نوع مدل هایی که برای توصیف معماری لازم می باشند را تعیین و در یک ساختار منطقی ارتباط بین آنها سازماندهی و به همراه قوانین و استاندارد های حاکم بر آن توصیف نمایند.
در واقع چارچوب های معماری سازمانی به ما کمک می نماید تا نگرش و توصیف و رفتار بهتری از سازمان هایی که دارای اندازه ابعاد سازمانی بزرگ و یا سیستم پیچیده و یا در تقابل با تغییرات فناوری و کسب و کار نیاز به تولیدات سفارشی و منعطفی هستند داشته باشیم.
تاکنون چارچوب های فراوانی برای توصیف همه جانبۀ سیستم های اطلاعاتی عرضه شده اند که همگی دست کم در یک مفهوم اشتراک دارند که همان مفهوم دیدگاه های چندگانه 1 است (ویتن، 2001). در اغلب چارچوب های معماری دو دیدگاه وجود دارد که «داده و فرایند » هستند. برخی چارچوب های اطلاعاتی قدیمی سعی کرده اند بر اساس دیدگاه داده، چارچوب ارائه دهند و برخی بر اساس دیدگاه فرایند این کار را انجام داده اند. در ادامه چند چارچوب معرفی می شود.
چارچوب سی سو ما: چهار دیدگاه را شامل می شود: وظیفه مندی، اطلاعات، منابع و سازمان (ورنادات، 3 1992). چارچوب دیگری هم که کتریس معرفی کرد شامل چهار دیدگاه است (کتریس، 4 1992)

  1. وظیفه مندی: کدام عناصر فرایندی در حال انجام هستند و کدام موجودیت های
    اطلاعاتی در گردش به این عناصر فرایندی مربوط می شوند؟
    2 . رفتاری: چه زمانی عناصر فرایندی به کار گرفته می شوند.
    3 . سازمانی یا منابع: کجا و توسط چه کسی فرایندها انجام می گیرد؟ سازوکارهای ارتباطی فیزیکی، رسانه های ذخیره سازی و مکان های مربوط به فرایند کدام اند؟
    4 . اطلاعاتی: چه موجودیت های اطلاعاتی اعم از داده ها، محصولات میانی، محصولات نهایی و اشیا توسط فرایند تولید یا دستکاری می شوند؟
    معماری نظام اطلاعات تلفیقی: نیز دارای چهار دیدگاه است که سه دیدگاه اصلی مورد استفاده عبارت اند از:
  2. داده ها
    2 . وظیفه مندی
    3 . سازمان
    بسته به مضمون (سیستم اطلاعاتی یا حرفه ای)، دیدگاه چهارم «منبع یا کنترل » نامیده می شود. تولید این نوع چارچوب ها که عمدتاً حاصل مطالعات علمی روی تجربیات طرح های کلان در بخش های صنعتی بودند، تقریباً پس از توصیف کامل چارچوب زکمن متوقف شد.
    اگر بخواهیم به صورت موردی فهرستی از مهم ترین چارچوب های معماری سازمانی ارائه کنیم، می توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
  3. چارچوب معماری سازمانی زکمن؛
  4. چارچوب معماری سازمانی فدرال
  5. چارچوب معماری سازمانی خزانه داری
  6. چارچوب وزارت دفاع یا CISR
  7. چارچوب معماری سازمانی گروه باز توگاف
  8. چارچوب گارتنر
  9. روش مربوط به چارچوب معماری وزارت دفاع آمریکا ؛
  10. روش برنامه ریزی معماری سازمانی
  11. روش لویس

2-7- سایر چارچوب های معماری تحقیق شده در این پژوهش:
2-7-1- استاندارد 42010:
استاندارد 42010 که در آن IEE1471: نسخه تکامل یافته ای از استاندارد 20074 ISO/IEC/ استاندارد 42010:20113 به نحوه توصیف معماری سیستم ها پرداخته شده است. در استاندارد 42010 ، توصیفات معماری انواع سیستم ها که صراحتاً شامل سازمان ها نیز شده، مدل و روش تهیه توصیفات معماری با توجه به دیدگاه های ذی نفعان مختلف و با استفاده از نماهایی برای پاسخ به این دیدگاه ها ارائه شده است. در این استاندارد، فعالیت های ایجاد، تحلیل و نگهداری از معماری سیستم ها و ذخیره این معماری ها در قالب مخزن توصیفات معماری تعیین شده است. این استاندارد، مؤلفه های اصلی معماری را که بویژه کاربست آنها در نماهای چندگانه و استفاده مکرر در دیدهای مختلف مرتبط با معماری سیستم مورد توافق است، کدبندی می کند. هدف این استاندارد کمک به توصیف و ارتباطات معماری ها و درنتیجه افزایش کیفیت و کاهش هزینه از طریق استانداردسازی عناصر توصیفات معماری است. (شکل 1)

(شکل 1) مفهومی توصیف معماری مطابق با 42010
در این مدل، هر توصیف معماری از یک یا چند دیدگاه معماری تشکیل می شود. دیدگاه های معماری با توجه به توجهات ذینفعان معماری تعیین می گردد. با توجه به رابطه معنی داری که بین ذینفعان، توجهات و دیدگاههای معماری وجود دارد، به نظر می رسد مسیر منطقی برای شناسایی مدلهای لازم برای توصیف معماری یک سامانه یا سازمان، باید از گامهای زیر تشکیل شود .
1- ذینفعان (معماری) سامانه را شناسایی می شود.
2- به ازای هر ذینفع، توجهات آن ذینفع را نسبت به (معماری) سامانه شناسایی می شود.
3- به ازای هر توجه، دیدگاه مناسبی را که بتواند به آن توجه پاسخ دهد، یافته می شود.
4- با توجه به رهنمودهای دیدگاه(ها)، نماها و مدلهای موردنیاز را تهیه می شود.
باید توجه داشت، دیدگاههایی که برمبنای این روش به دست می آیند، لزوماً نامتداخل نیستند و می توان با فاکتورگیری عناصر مشترك در بین آنها، مجموعه کمینهای از مؤلفه های معماری موردنیاز را شناسایی و در قالب یک متامدل معماری، ارتباط میان آنها را برقرار کرد. در واقع، متامدلهایی که از این راه بهدست می آید، جایگزین مناسبی است برای متامدلهای بیشینهای که در روشهای سنتی معماری سازمانی از چارچوبهای مرجع استخراج می شد.
استاندارد های جاری مورد استفاده برای توصیف معماری در صنعت خودرو تاکنون استاندارد ISO 42010 بوده که با توجه به توسعه و تکمیل این استاندارد برای تکمیل ارائه معماری سازمانی در آینده شاهد توسعه و تکمیل توصیف های موجود و معماری های مرتبط با صنعت خودرو باشیم.
سایر استاندارد های توسعه داده شده به شرح زیر می باشد:
1- استفاده استاندارد ISO 42020
2- استفاده استاندارد ISO 42030

2-7-2- زیرساخت تحقق چارچوب های معماریMEGAF :
MEGAF زیرساختی برای تحقق چارچوب های معماری با تمرکز بر استفاده مجدد از دیدگاه ها و زبان های از قبل تعریف شده و در نظر گرفتن ذینفعان و نگرانی های آنها به عنوان بخشی از خود چارچوب است که در این زمینه خاص ، به مبانی مفهومی و تعریف چارچوب معماری ارائه شده در استاندارد ISO / IEC 42010 نیز اشاره می شود و یک چارچوب معماری به عنوان یک مجموعه هماهنگ از دیدگاه ها ، مدل ها و یادداشت های تعیین شده برای آنها در نظر گرفته می شود.
MEGAF یک انبار گسترده از دیدگاه ها ، نماها ، انواع مدل ها ، مدل های معماری ، نگرانی های سیستم و ذینفعان است. مکاتبات و قوانین مکاتبات بین عناصر دلخواه ، از جمله ذینفعان ، نگرانی های سیستم ، مدل ها و غیره می تواند در MEGAF ایجاد شود . به طور دقیق تر ، آنها به معمار این امکان را می دهند تا روابط را بین عناصر مختلف درون یک توصیف معماری و توصیف های معماری (مانند خطوط محصول یا سیستم های سیستم) بیان و پیاده سازی کند.

مروری بر MEGAF
شکل بالا ایده ای در مورد چگونگی پشتیبانی MEGAF از ایجاد یک چارچوب معماری بسته به نگرانی های مختلف ذینفعان سیستم ارائه می دهد. MEGAF ویژگی هایی را ارائه می دهد که به معماران نرم افزار امکان می دهد چارچوب خاص خود را با انتخاب صحیح در میان عواملی که قبلاً تعریف شده و موجود در MEGAF باشند ، ایجاد کند . پس از تعریف این چارچوب ، می توان از آن برای تحقق توصیف معماری سیستم مورد علاقه استفاده کرد. به عبارت دیگر ، MEGAF اجازه می دهد تا توصیف معماری مطابق با چارچوب معماری ایجاد شود ، نماها توسط دیدگاه های تعریف شده در چارچوب معماری اداره می شوند و برخی از نگرانی های سیستم مشخص شده قبلی را برطرف می کنند. MEGAFزیرساخت ها به معماران نرم افزار اجازه می دهد تا دیدگاه ها ، دیدگاه ها ، ذینفعان ، نگرانی های سیستم را ایجاد کرده و در میان آنها حرکت کنند. تحت این تنظیم ، تکامل نگرانی سیستم به سادگی باعث تغییر مجدد زیرساخت های زیرزمینی MEGAF می شود ، که در واقع به عنوان یک نوع خاص از مدل به نام مگامدل رسمیت یافته است. همچنین این امکان را می دهد تا سازگاری بین عناصر معماری دلخواه بررسی شود. MEGAF همچنین از انواع مختلف کنترل پشتیبانی می کند:
• مطابقت با توصیف معماری با ISO / IEC 42010 ؛
• انطباق توضیحات SA با یک چارچوب خاص معماری؛
• رضایت از قوانین خاص چارچوب؛
• رضایت از قوانین فقط به سیستم مورد علاقه بستگی دارد.
MEGAF از طریق تکنیک های خاص MDE که فن آوری های مناسبی را برای ترویج استفاده مجدد از هر عنصر معماری که در زیرساخت های MEGAF نهفته هستند فراهم شده است. بطور شهودی ، در MEGAF می توان چارچوبی را با اتصال و استفاده مجدد از عناصر موجود یا اضافه کردن موارد جدید در صورت لزوم ایجاد کرد.
هسته اصلی رویکرد MEGAF متامدل عمومی آن برای معماری نرم افزار mega models است. ما آن را متامدل GMM4SA را می نامیم که مخفف مدیریت مدل جهانی برای معماری نرم افزار است.

2-7-3- چارچوب DODAF (Department of Defense Architecture Framework) :
چهارچوبی است برای توصیف سازمانهایی با سطح بلوغ بالاو همگن ، این چهارچوب در دونسخه اصلی 2 و 1.5 ارائه شده است

• در نسخه 1.5 چهار عدد View اصلی وجود دارد :
AV – OV – SV – TV
جهت توصیف بر اساس این مدل حداقل View های زیر باید موجود باشد :
AV1-AV2-OV1-OV2-OV3-OV5-SV1-TV1
در نسخه 2 تعداد View ها افزایش یافته است و همچنین عبارت View به Viewpoint تغییر یافته است
• تمرکز هر کدام از View ها :
OV : در این بخش تمرکز بر کارآیی است که باید انجام شود و اینکه چه کسی باید چه کاری انجام دهد .
SV : برقراری ارتباط مابین نیازهای عملیاتی و سیستمها و سرویس ها باید توسط این بخش انجام شود .
TV : برقراری ارتباط بین استانداردها و سیستم های و سروریس ها در این بخش صورت می پذیرد.
دو View اختصاصی که در حوزه DODAF بوده و در سازمانهای دارای سطح بلوغ بالا مشاهده میشوند عبارتند از Capability View و Project View .
این View Point ها در بر گیرنده لیستی است که سه جنبه زیر را توصیف می نماید :
1 – الزامات قابلیتها
2 – زمانبندی ارائه خروجی ها
3 – قابلیتهای بکار گرفته شده
Project View Point
این View Point توصیف مابین الزامات عملیاتی و الزامات قابلیتها می باشد . در اینجا علاوه بر موارد فوق اسامی پروژها جهت برقراری این ارتباط و همچنین نحوه تامین منابع لازم جهت خلق قابلیتها را توصیف میکند .
به عبارتی بهتر این View Point بیان می دارد :
A – چه الزامات عملیاتی مورد نیاز سازمان است
B – به کمک کدام قابلیت ها می توان این الزامات را تحقق بخشید
C – طی کدام پروژه (قرار داد) قابلیت ها به الزامات عملیاتی تبدیل می شوند و چگونه منابع لازم تامین می گردد.
شش فرآیند اصلی DODAF (مزایای ) عبارتند از :
1 – JcIDs : توسعه و یکپارچگی کردن قابلیت ها
2 – CPM : یا مدیریت سبد قابلیت ها
3 – PPBE : طرح ریزی ، برنامه ریزی ، بودجه بندی و اجرا
4 – DAS : سیستم تامین و جذب
5 – SE : مهندسی سیستم
6 – OP : طرح ریزی عملیاتی

2-7-4- چارچوب معماری FEAF:
در سازمان های نا همگون اجرای پروژه های معماری سازمان می تواند باعث افزایش بهره وری در سازمان شود. در سازمان های نا همگون معماری پیشنهادی FEAF می باشد.
مدل FEAF از 5 عدد Reference Model تشکیل می شود.
Model : مجموعه ای از یک یا چند معیار ، جهت توصیف / ترسیم یک سازمان بر اساس محوری (economic, tech, Political, Data, service) خاص در معماری FEAF ، 5 Ref. Model به شرح زیر انتخاب شده اند:

BRM (Business Reference Model)
PRM (Performance Reference Mode)
DRM (Data Reference Model) SRM (Service Reference Model)
TRM (Technical reference Model)

می توان یک سازمان (و یا یک نظام را) توسط مدل های معماری سازمان آماده کرد. در طراحی نظام باید دید وسیع تری داشته باشیم.در یک سازمان در BRM، اسامی actor ها و فرایندهای لازم جهت اجرا توسط آنها مشخص می شود. در PRM ، performance این اجزا و فرایندها مد نظر قرار می گیرد. داده تولید شده مورد استفاده در DRM و نوع سرویس ها در SRM مشخص می گردد.

2-7-5- کاربرد چهارچوب های معماری در حوزه های کسب و کار:
معماری سازمانی بتدریج نه تنها در حوزه های IT فناوری اطلاعات به کار گرفته شده بلکه حتی فراتر از آن در حوزه برنامه ریزی استراتژیک سازمانی، بهبود و بازمهندسی فرآیندها، مدیریت تغییر و تحولات سازمانی و … نیز کاربرد یافته است. این روش به عنوان یک فرآیند عمومی در همه سازمان های بزرگ و متوسط به رسمیت شناخته شده است.

2-7-6- چارچوب های مورد استفاده در سازمان های دولتی
سازما نهای دولتی با هفت مورد شامل عناوین زیر دارای بیشترین مورد مصرف هستند:
1 . معماری مرجع سازمان؛
2 . معماری ها و استانداردهایی برای برنامه های کاربردی دولت الکترونیک ؛
3 . چارچوب معماری یكپارچه ؛
4 . معماری سازمانی خزانه داری ؛
5 . معماری سازمانی فدرال ؛
6 . زکمن( متأخر) ؛
7 . زکمن( متقدم).

2-7-7- چارچوب های مورد استفاده در حوزه های تجاری
سازمان های تجاری با پنج مورد شامل عناوین زیر دارای رتبه دوم هستند
1 . برنامه ریزی معماری سازمان
2 . معماری سازمانی گروه باز
3 . گارتنر

  1. معماری سازمان توسعه یافته
    5 . چارچوب فنی برای مدیریت اطلاعات

2-7-8- چارچوب های مورد استفاده در سازمان های دفاعی و نظامی
سازمان های دفاعی نظامی با سه مورد شامل عناوین زیر دارای رتبه سوم هستند که عمدتاً مربوط به وزارت دفاع بوده است و چارچوب های معماری در حوزه نظامی مشاهده نشد.

  1. بخش مدل مرجع فنی دفاعی
  2. معماری فنی اشتراكی
  3. وزارت دفاع

2-7-9- سایر چارچوب هایی که برای مجموعه خاصی نمی باشند
Open Source Framework سایر چارچوب های که برای مجموعه خاصی نمی باشد:

  1. MEGAF
  2. SABSA
  3. LMO

2-7-10- چارچوب ها و معماری های مورد توجه در صنایع خودرو سازی:
1- حوزه محصول :
 چارچوب مرجع معماری خودروAAF (Automotive Architecture Framework)
 چارچوب معماری سیستم های خودرو چارچوب معماری سیستم های خودرویی-AFAS – Architecture Framework for Automotive Systems) (
2- طراحی :
 چارچوب معماری خودرو ADF (شرکت خودرو سازی رنو )( Architecture Design Framework)
3- در سایر حوزه هایی همچون حوزه تامین و مونتاژ چارچوبی تعریف نشده است.
بررسی چارچوب های معماری صورت گرفته از گذشته تاکنون و مقایسه تفاوتها و شباهت های مطرح در جنبه های مختلف چارچوب های معماری سازمان و سامانه ها استنباط می شود که حداقل جنبه لازم در یک چارچوب معماری توجه به داده ها، کارکردها، شبکه و زیرساخت های فناوری مورد نیاز سازمان و سامانه هاست.

2-8- مبانی طرح ریزی واحدهای صنعتی:
2-8-1- طرح استقرار:
منظور از طرح استقرار چیدمان منسجم و هماهنگ تجهیزات و ماشین آلات در یک واحد تولیدی است به عبارتی آرایش منسجم و هماهنگی از مواد، ماشین آلات و نیروی کار است به نحوی که حداکثر کارآیی از تلفیق آنها بدست آید.به عبارت دیگر طراحی استقرار به معنی آن است که می خواهیم بدانیم ماشین آلات و تجهیزات تولیدی، تجهیزات در ارتباط با تولید و امکانات خدمات پرسنلی را چه طور در کنار هم قرار دهیم تا کارآیی واحد تولیدی بالاتر رود.

2-8-2- سیستم های حمل و نقل :
طراحی سیستمی است که بتواند با کمترین هزینه جریان مواد را در واحد تولیدی برقرار سازد به نحوی که حداکثر کارایی و بهره بروری از ترکیب نیروی کار، مواد ، تجهیزات و ماشین آلات حاصل گردد.

2-8-3- طراحی ظرفیت
میزان خروجی: یک سیستم را ظرفیت ( تولید) آن سیستم می نامند.
ظرفیت واقعی : میزانی است که ما طراحی کرده ایم و آن را تعریف نموده ایم.
ظرفیت اسمی : میزانی است که در واقعیت و درعمل از سیستم گرفته می شود.

2-8-4- طراحی فرآیند
فرآیند: مکانیزم تبدیل ورودی ها به خروجی ها است.
در این مرحله باید به مشخص کنیم که چگونه می خواهیم تولید کنیم ؟
فرآیندها خود از نظر نوع خروجی ، مشخصات عملیات، نوع استقرارو نوع منابع و غیره به انواع مختلفی تقسیم بندی می شوند.

2-8-5- انتخاب و محاسبه ماشین آلات مورد نیاز
مشخص کردن نوع و تعداد ماشین آلات مورد نیاز برای تولید است. انتخاب ماشین آلات نیز بر اساس معیارهایی صورت می گیرد که برخی از آنها عبارتند از: عمومی یا تخصصی بودن ماشین، یک منظوره یا چند منظوره بودن ماشین، میزان سرمایه گذاری، هزینه تعمیرات و نگهداری، تجهیزات جانبی و مواردی از این قبیل.
می توانیم واحدهای تولیدی را به چهار گروه بر اساس تعداد ماشین- تنوع تولید تقسیم بندی کنیم :
1) یک نوع ماشین– یک نوع محصول
2) چند نوع ماشین– یک نوع محصول
3) یک نوع ماشین– چند نوع محصول
4) چند نوع ماشین– چند نوع محصول

2-8-6- نیروی انسانی مورد نیاز
با توجه به اینکه اپراتور خود بعنوان یک ماشین عمل می کند و یا همراه یک ماشین کار می کند می توان نیروی انسانی مورد نیاز را تعیین کرد.

2-8-7- محاسبه فضای مورد نیاز برای ماشین آلات :
با استفاده از « روش تولید» این کار را انجام می دهیم فضای لازم ماشین، فضای حرکت ماشین، ،فضای عملیاتی و فضای تعمیراتی ماشین را محاسبه نموده و حاصل جمع این اعداد فضای مورد نیاز یک ماشین را به ما می دهد.

2-8-8- استقرار تسهیلات
چهار نوع استقرار وجود دارد :
1- استقرار بر اساس محصول
2- استقرار کارگاهی یا فرآیندی
3- استقرار تکنولوژی گروهی
4-استقرار ایستا

2-8-9- تعیین نوع استقرار
دو تکنیک برای انجام این کار وجود دارد :
1- P-Qتکنیک (تنوع – مقدار )
2- تکنیک C-Q (هزینه – مقدار)

2-8-10- طراحی جریان مواد
جریان مواد :به مسیر گردش مواد از ابتدای ورود به کارخانه تا خروج از کارخانه را جریان مواد می گوییم.

2-8-11- طراحی فضا :
از نظر فضا های موجود در کارخانه فضا ها به 6 دسته تقسیم می شوند :

  • سطح زیر زمین،
  • سطح همکف،
  • سطح حرکت محصولات،
  • سطح آزاد،
  • سطح اسکلت فلزی و سطح پشت بام.

2-8-12- الگوهای عمومی جریان مواد :
• مدل های افقی
• مدل های عمودی
• مدل های افقی مانند مدل خط مستقیم، مدل L شکل، مدل زیگزاگ، مدل U شکل، مدل دایره ای شکل و مدل ترکیبی.

2-8-13- طراحی استقرار خطوط:
با استفاده از الگوهای دستی یا کامپیوتری می توان یک طرح استقرار برای ایجاد یا بهبود یک واحد صنعتی به دست آورد.

2-8-14- مطالعات امکان سنجی(طرح توجیهی)
مطالعات امکان سنجی (طرح توجیهی) و تحلیل های متکی بر آن سنگ زیربنای ایجاد هر واحد صنعتی یا خدماتی است. در این مطالعات باید دست کم جنبه هایی را از نقطه نظر مسائل مالی بررسی نمود.

2-9- الگوها و مدل های سیستم های تولید:
در دنیا با توجه به محدودیت های تولیدی و نیازها و رقابتی های بازار و … بر اساس اتخاذ رویکردها و راهبرد های بررسی شده سیستم های تولیدی متناسب طراحی و پیاده سازی می شوند:
1- تولید پروژه ای
2- تولید دسته ای
3- تولید انبوه
4- تولید پیوسته
انتخاب نوع سیستم تولید بسته به عوامل و پارامترهای زیر است:
1- جریان فرآیند
2- حجم تولید
3- درجه استاندارد سازی
4- پیچیدگی ساختار فرآیند و خط تولید
5- میزان وسعت و گستردگی سازمانی
6- انعطاف پذیری و پیچیدگی فنی
7- تنوع تولید ، جریان مواد و لی اوت تجهیزات
8- روش مدیریت مواد و ظرفیت تولید

مشخصه های تولید دستی: مشخصه های تولید انبوه :

  1. تولید مطابق سفارش مشتری
  2. انعطاف پذیری زیاد
  3. مهارت کارکنان
  4. ابزار و ماشین آلات چندکاره و ساده
  5. حجم تولید پایین
  6. قیمت بالای محصول
  7. تقسیم پذیری محدود کارها و فعالیت ها
  8. تناسب Fitting 1. گردش شغلی و تعویض پذیری کارگران
  9. وجود نیروی غیرمستقیم
  10. وجود مناطق لجستیکی و بافرها برای مقابله با اختلال (کارگرد اضافی، موجودی اضافی و فضای اضافی)
  11. انعطاف پذیری کم
  12. ماشین آلات و تجهیزات تک منظوره
  13. مشارکت کمتر کارگران در بهبود فرآیند
  14. قیمت پایین تمام شده محصول
  15. تقسیم کار تخصصی وظایف در واحد های مهندسی (کاهش ارتباطات و ارتباط با تولید)
  16. کاهش زمان آموزش

2-10- روش های مورد توجه درمدل سازی چارچوب معماری سازمانی:
از 15 چارچوب معماری سازمانی و سامانه ها خارج از حوزه صنعت مونتاژ تنها شش چارچوب به روش مشخص آن اشاره شده است و به نظر می رسد عمدتاً فرایندهای شکلی چارچوب را به عنوان روش مد نظر قرار داده اند؛ تفاوت روشها به لحاظ چارچوبی را می توان به سه دسته کلی طبقه بندی، فرایندی و کاربردی تقسیم کرد.
1- چارچوب های طبقه بندی: چارچوب هایی را که دارای سطر و ستون هستند
2- چارچوب های فرایندی : چارچوب هایی را که به صورت خطی از بالا به پایین ارائه شده اند و از کل به جزء می رسند.
3- چارچوب های کاربردی :چارچوب هایی را که تمرکزشان بر اهداف سازمان به عنوان یک راهبرد است.

2-11- تحلیل مدل چارچوب ها:
برای توصیف کردن نیازمند استاندارد هستیم .برای توصیف سازمان ، استاندارد خاصی وجود ندارد . به جای آن می توان از چارچوب (Framework) استفاده کرد .استاندارد در رابطه با معماری سازمان ISO 42010 : 2011
وظیفه Framework یکسان نمودن توصیف / ترسیم سازمان است .منظور یکسانی در : درک ، اندازه گیری ، تحلیل ،مقایسه ، استفاده مجدد است .
درون هر چارچوب تعدادی اجزا داریم :
FEAF به این اجزا Reference Model (مدل مرجع) می گوید که شامل۵ عدد است:

  1. Business Reference Model
  2. Performance Reference Model
  3. Data Reference Model
  4. Service Component Reference Model
  5. Technical Reference Model
    TOGAF به این اجزا Pillar (ستون) می گوید که شامل ۴ عدد است:
  6. Technical Pillar
  7. Data Pillar
  8. Application Pillar
  9. Business Pillar
    DODAF به این اجزا View می گوید . در DODAF 1.5 این اجزا View Point نامیده می شوند که 3 عدد می باشند و در DODAF 2 این اجزا View نامیده می شوند که 8 عدد می باشند .
    اجزا در DODAF 1.5 :
  10. All View
  11. Operational View
  12. Systems and Services View
  13. Technical Standards View

اجزا در DODAF 2 :

  1. All Viewpoint
  2. Capability Viewpoint
  3. Data and Information Viewpoint
  4. Operational Viewpoint
  5. Project Viewpoint
  6. Services Viewpoint
  7. Standards Viewpoint
  8. Systems Viewpoint

2-12- مروری بر الگوها و الگوسازی:
مفهوم الگوی طراحی پیشینه طولانی و ادبیاتی غنی در رشته مهندسی نرم افزار دارد. منظور از یک الگوی طراحی، یک راه حل یا مجموعه ای از راه حل های نیمه آماده و تکرارپذیر برای یک مشکل (مسأله) پرتکرار است که در یک قالب استاندارد بسته بندی و مستند شده باشد. در طراحی نرم افزارها (به ویژه در مرحله طراحی معماری) مهندسان و طراحان نرم افزار با افزودن جزئیات مربوط به مساله انضمامی پیشروی خود به الگوهای طراحی از پیش شناسایی شده، راه حل مشخصی برای این مسائل طراحی می کنند.
یک الگوی طراحی معمولاً با عناصر زیر شناسایی و مستند می شود:
• نام الگو
• هدف (یا مشکلی که الگو برای حل آن طراحی شده است)
• کاربردها
• ساختار (یا معماری)
• عناصر (مؤلفه های تشکیل دهنده، مانند کلاس ها و اشیاء)
• سناریو (توصیف دینامیکی الگو)
برای مستندسازی الگوهای مدیریت معماری سازمانی EAM ، از قالب زیر استفاده شده است:
• شناسه
• نام الگو
• جمع بندی (خلاصه)
• مساله (مشکل)
• راه حل

2-13- صورتبندی سناریوهای کاربردی معماری سازمانی:
همانگونه که گفته شد، امروزه محدوده کاربردهای معماری سازمانی از حوزه فناوری اطلاعات فراتر رفته و بسیاری از موضوعات و مباحث مرتبط با مدیریت و برنامه ریزی سازمانها را شامل می شود. برخی از کاربردهای کنونی معماری سازمانی عبارتند از:
o برنامه ریزی توسعه فناوری اطلاعات
o یکپارچه سازی اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی
o استانداردسازی تکنولوژی و زیرساخت
o توسعه سیستمهای کاربردی سازمان-مقیاس
o بهبود و بازمهندسی فرآیندهای کسب وکار
o طراحی ساختار سازمانی
o ساماندهی آمار و اطلاعات
o بهبود نظام های مدیریت فناوری اطلاعات
o (… ،CRM ،ERP) آماده سازی برای تامین و استقرار راه حل های جامع
o همراستاسازی استراتژیک فناوری اطلاعات و کسب وکار
o پیاده سازی برنامه استراتژیک سازمانی
o ایجاد و توسعه قابلیتهای کسبوکار
o مدیریت تغییرات سازمانی
o …
کاربرد مفاهیم و روشهای معماری سازمانی در هر یک از این موارد، مجموعه جداگانهای از دیدگاهها، نماها و مدلهای معماری طلب میکند. همانگونه که دیدیم، انتخاب این دیدگاهها، به ذینفعان معماری و توجهات (دغدغه های) این ذینفعان در هر مورد بستگی دارد. با در نظر گرفتن این مطلب که شکل کلی موضوع کاربرد (مسأله)، ذینفعان، توجهات و دیدگاههای معماری لازم بهطور معمول در موارد خاص هر کاربرد قابل تکرار و سناریوی کاربردی » بازکاربردپذیر (و بنابراین قابل الگوسازی) هستند، می توان مجموعه این عناصر را یک نامید. « معماری سازمانی به زبان دقیقتر، هر سناریو کاربردی معماری سازمانی، یک چندتایی مرتب به شکل کلی زیر است:
P : توصیفی از مسأله (مشکل) کاربرد معماری سازمانی است، :
S : مجموعهای از ذینفعان معماری در رابطه با مسأله است،
C: مجموعهای از توجهات ذینفعان معماری
V: مجموعهای از دیدگاههای معماری است،
M : مجموعهای از روشهای تحلیل یا طراحی نماهای V است.
(سخنرانی با عنوان «شناسایی و الگوسازی سناریوهای کاربردی معماری سازمانی» – اردیبهشت 1393 در دانشگاه صنعتی شیراز)

ردپرس خوش آمدید. این اولین نوشتهٔ شماست. این را ویرایش یا حذف کنید، سپس نوشتن را شروع نمایید!

توصیف مفاهیم و تدوین چارچوب معماری سازمانی

2 thoughts on “توصیف مفاهیم و تدوین چارچوب معماری سازمانی

پاسخ دادن به یک نویسنده دیدگاه وردپرس لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *